شهادت و مناجات امام رضا ع - 7

شهادت و مناجات امام رضا ع - 7

شهادت و مناجات امام رضا ع - 7

شهادت و مناجات امام رضا ع - 7

شهادت و مناجات امام رضا ع - 7
شهادت و مناجات امام رضا ع - 7
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا امام رضا (ع) اگر شوری به سر دارم ، وگر چشمان تر دارم غزالی خسته ام اما به دل شوق سفر دارم مرا از خود

یا امام رضا (ع)

اگر شوری به سر دارم ، وگر چشمان تر دارم
غزالی خسته ام اما به دل شوق سفر دارم


مرا از خود نرنجانی که من محتاج محتاجم
بریدم از همه، تنها به دستانت نظر دارم


قلم مژگان و کاغذ دل ، مرکب آب چشمانم
میان صحن هر دیده، هزاران نامه بر دارم


تو مثل من هزاران دل ، و من تنها تو را دارم
تو داراتر ز من هستی ، ولی من بیشتر دارم


تو در ملک سلیمانی و من مورم به دربارت
نباشد نان به دندانم ، زبانی نوحه گر دارم


به شب خیزی چشمانت قسم در جوع صیادم
ندارم میل یک دانه فقط میل سحر دارد


مدال ،الماس و زر ، زیور ، نخواهم چون چو یک پیچک
به سر از جنس موهایت بلورین تاج سر دارم


شتاب باد هو هویت ، چه با من کرده که اینک
شکسته بالم و حال عقاب تیز پر دارم


مرا مشهد بود دام و مرا بامت بود دانه
بجای دانه بر منقار خود شهد و شکر دارم


بکش ما را به تیغ تیز ابروی جنون خیزت
به قد گنبد زردت جگر دارم جگر دارم


گدای درگه خود را نرانی از در لطفت
به جز دستان پر مهر تو امیدی مگر دارم

 

جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 37
سه شنبه 03 شهریور 1394 ساعت: 15:04
نویسنده:
نظرات(1)
گفت با خود کلاغ قصه ی من آسمان هم مرا نمیخواهد همه اینجا سفید رو هستند هیچ کس رو سیا نمیخواهد پشت در

گفت با خود کلاغ قصه ی من
آسمان هم مرا نمیخواهد
همه اینجا سفید رو هستند
هیچ کس رو سیا نمیخواهد

 

پشت در روی سیم برق نشست
شوق پرواز دور گنبد داشت
در دلش ذره ای حسادت از
کفتران سفید مشهد داشت

شیشه ی بغض او ترک خورده
چشم هایش ستاره میبارد
شوق پرواز با کبوتر را
روزگاریست در دلش دارد

میکشید از ته دلش آه و
گله از رنگ بال هایش داشت
کوهی از غصه و غم و اندوه
لرزه ای خسته در صدایش داشت

ناگهان از حرم صدا آمد
غصه ی رنگ شد فراموشش
زود دل را گرفت از دستش
آن صدایی که خورد بر گوشش

کمی آهسته بال را وا کرد
فرق دارد پریدنش این بار
در کنارش کبوتری را دید
دید بالای گنبد است انگار

به خودش آمد و تماشا کرد
رنگ بالش شبیه مرمر شد
سال ها بعد یادش آمد که
در حرم بود که کبوتر شد
علی قدیمی


تعداد بازديد : 83
سه شنبه 03 شهریور 1394 ساعت: 13:02
نویسنده:
نظرات(0)
میرسد الطاف بر جمع فقیران بیشتر چون عنایت میرسد از سمت سلطان بیشتر از طبیبان جهانی غصه پنهان میکنم

میرسد الطاف بر جمع فقیران بیشتر
چون عنایت میرسد از سمت سلطان بیشتر

از طبیبان جهانی غصه پنهان میکنم
درد ما را پنجره فولاد درمان بیشتر

ما مسلمان کتاب حضرت پیغمبریم
آیه اما دیده ایم از تو ز قرآن بیشتر

مومنان بی ریای گوشه صحن تو ایم
بس که آوردیم بر چشم تو ایمان بیشتر

بال جبریل است گویا فرش های مرقدت
خاطرش خواهیم از تخت سلیمان بیشتر

خشکسال معصیت هستیم دست ما بگیر
مثل آهویی که آید از بیابان بیشتر

با اشارات تو میریزیم سر ها در رواق
دوستت داریم چون جان بلکه از جان بیشتر

کربلا را گفته بودند از شما باید گرفت
واقفی زیرا شما بر داغ هجران بیشتر

سید حجت بحرالعلومی


تعداد بازديد : 76
سه شنبه 03 شهریور 1394 ساعت: 9:54
نویسنده:
نظرات(0)
خسته از روزگار بودم که به دلم یادی از خدا امد زیر این قطره قطره ی اشکم نا خداگاه یا رضا امد و خبر داد

خسته از روزگار بودم که
به دلم یادی از خدا امد

زیر این قطره قطره ی اشکم
نا خداگاه یا رضا امد

 

و خبر داد این دل تنگم
چند سالی نرفته ام مشهد

شاید الهام شد و شاید وحی
که صدای بیا بیا امد

کوله را بستم و دوباره شده
هم سفر با دلم قدم هایم

قصد من بود پنجره فولاد
ولی یک گنبد طلا امد

این حرم غرق رنگ ها بود و
غرق زیبائی و لطافت ها

اولین بار بود میدیدم
به حرم رنگ رو سیا امد

به همین اب رو قسم من به
آبرو داری تو محتاجم

که نگویند وقت برگشتن
زائرت باز هم گدا امد

وقت برگشتن از حرم انداخت
به دلم یک سوال ول وله ای

من فقط دست عاشقی دادم
هجر و بی چاره گی چرا امد

م.نجیمی


تعداد بازديد : 99
سه شنبه 03 شهریور 1394 ساعت: 9:53
نویسنده:
نظرات(0)
زیر ایوان طلا یت ذکر یا هو میزنم پیش این گلدسته هاهرلحظه زانو میزنم . میکندحیران و مستم صوت این نقار

زیر ایوان طلا یت ذکر یا هو میزنم
پیش این گلدسته هاهرلحظه زانو میزنم
.
میکندحیران و مستم صوت این نقاره ها
زین سبب باشدکه هردم من دم ازاو میزنم

گر خدا خواهد میان خادمانت جا شوم
صحن قدست رابه دست خویش جارو میزنم
.
من برای خوردن یک لقمه از نذر شما
هر زمان باشد به خدام حرم رو میزنم
.
تاکه گیرد دستهایم پنجره فولادتان
زائرانت رابه این سوی و به آن سو میزنم
.
پیرمردی گفت مشهدحج مابیچاره هاست
بعد آن سعی وصفا قدری از این مو میزنم
.
فاطمه یا فاطمه ذکر مدامم در حرم
از برای گوشه چشمت ، دم ز بانو میزنم

 

اصغر مومنی


تعداد بازديد : 4103
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 12:13
نویسنده:
نظرات(1)
دوست دارم فقط «رضا» را من دائماً گفتم از تو هر جا من شب و روزم فقط به یاد توام بس که هر روز و هر شب

دوست دارم فقط «رضا» را من

 دائماً گفتم از تو هر جا من

 

شب و روزم فقط به یاد توام

 بس که هر روز و هر شبی با من

 

روح موسی دمیده در جسمت

 که شدم از دمت مسیحا من

 

اینقدر لطف می کنی ، ماندم

 تو به من دل سپرده ای یا من...؟

 

من به تو پشت کردم اما تو...

تو به من لطف کردی اما من...

 

مشهدت قبله گاه عشاق است

 قبله پس کعبه نیست الزامن

 

کام شیرینم از نبات شماست

 عطرم از "زعفران بهرامن"

 

یا رضا دست من به دامن تو

 چشم دارم به لطف این دامن

 

تو سه جا قول آمدن دادی

 انتظار از تو دارم آقا من

 

مظاهر کثیری نژاد


تعداد بازديد : 77
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 11:25
نویسنده:
نظرات(0)
مطلع شعر اگر شاه خراسان باشد واژه باید همه جا دست به دامان باشد لطف این شاه گدا را سر و سامان داده

مطلع شعر اگر شاه خراسان باشد

واژه باید همه جا دست به دامان باشد

 

لطف این شاه گدا را سر و سامان داده است

پس غمی نیست اگر زلف پریشان باشد

 

هر کجا پای نهادیم زمین مال رضاست

چه به مشهد برسد پا و چه تهران باشد

 

با دلی خوش که بیایی بروی بی معناست

زائر آن است که سرگشته و حیران باشد

 

گنبد توست که هر صبح به ما می خندد

کشوری هست به زیبایی ایران باشد؟

 

حاجتم را بدهی یا ندهی ممنونم

که رضایت ره توفیق گدایان باشد

 

گفته‌ای با جگر سوخته‌ات یابن شبیب!

گریه باید که برای شه عطشان باشد

 

حسین صیامی


تعداد بازديد : 185
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 11:25
نویسنده:
نظرات(0)
گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست که پریشانی از آداب مسلمانی نیست در طوافند چنان موج کبوترهایت

گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست

که پریشانی از آداب مسلمانی نیست

 

در طوافند چنان موج کبوترهایت

که در این سلسله انگار پریشانی نیست

 

عربی آمده پابوس تو از سمت عراق

همه ی حسرتش این است که ایرانی نیست

 

دست خالی ست هر آن کس به حرم می آید

در ورودی که نیازی به نگهبانی نیست !

 

در معطل شدن و دست رساندن به ضریح

لذتی هست که در سجده ی طولانی نیست

 

محمد حسین ملکیان


تعداد بازديد : 109
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 11:24
نویسنده:
نظرات(0)
خوشا ما که همسایه جنتیم به خان کریمش همه دعوتیم گدای رضاییم و در عزتیم به دست کریمش چه خوش عادتیم

خوشا ما که همسایه جنتیم

به خان کریمش همه دعوتیم

گدای رضاییم و در عزتیم

 

به دست کریمش چه خوش عادتیم

رضا پادشاه است و ما رعیتیم

 

فدای غلام مسیحا دمش

به سرهای ما  سایه ی پرچمش

بود چشم ما جای آن مقدمش

 

بداند دو عالم که یک امتیم

رضا پادشاه است و ما رعیتیم 

 

 کسی را ندیدم برانی ز در

تویی مهربانتر زمادر پدر

مرا هم برای غلامی بخر

 

که با تو همه عاری از محنتیم

رضا پادشاه است  و ما رعیتیم 

 

منم سائل سر به راه شما

همان آهوی دل به خواه شما

بود روزی ام از نگاه شما

 

همه سائل سفره رحمتیم

رضا پادشاه است و ما رعیتیم 

 

 زمانی که حق قلب ما را سرشت

محب الرضا سر در آن نوشت

به مشهد عطا کرد ارض بهشت

 

همه آفریده از این حکمتیم

رضا پادشاه است و ما رعیتیم

 

خوشا آنکه دل سوی مشهد کند

مگر می شود او کسی رد کند

نگفته خودش لطف بی حد کند

 

که ما کشته این همه رافتیم

رضا پادشاه است و ما رعیتیم

 

موسی علیمرادی


تعداد بازديد : 89
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 11:24
نویسنده:
نظرات(0)
گردیده ام گدای تو یا ایها الرئوف دست من و عطای تو یا ایها الرئوف صد مرده زنده می شود از لطف دائمت

گردیده ام گدای تو یا ایها الرئوف

دست من و عطای تو یا ایها الرئوف

 

صد مرده زنده می شود از لطف دائمت

در صحن با صفای تو یا ایها الرئوف

 

غم های بی حساب مرا زود می برد

نام گره گشای تو یا ایها الرئوف

 

پر شد همیشه کیسه رزقم کریم وار

با لطف دست های تو یا ایها الرئوف

 

نذر تو کرده اند، مرا مادر و پدر

تا جان دهم به پای تو یا ایها الرئوف

 

یک عمر خورده ایم، می ناب جای آب

در کاسه ی طلای تو یا ایها الرئوف

 

اصلاً بعید نیست که کرببلا روم

امسال با دعای تو یا ایها الرئوف

 

امیر حسین حیدری

 


تعداد بازديد : 151
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 11:24
نویسنده:
نظرات(0)
خانه را دزد زده یا همه را بخشیدی؟ تو همه زندگی ات را به خدا بخشیدی به نظر پنجره فولاد شما جان دارد

خانه را دزد زده یا همه را بخشیدی؟

تو همه زندگی ات را به خدا بخشیدی

 

به نظر پنجره فولاد شما جان دارد

او طبیب است زسوی تو،... شفا بخشیدی؟

 

قطب گردشگری ما ضعفا شد حرمت

این چه حجیست به ایوان طلا بخشیدی؟

 

داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم

جان آقای خراسان همه را بخشیدی

 

معرفت در گرانیست نه در پیش شما

رفقا و رقبا را عجبا ؛ بخشیدی؟

 

من به سگ بودن خود معترف هستم آیا

آن که دم میزند آدم شده را بخشیدی؟

 

لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد

نکند قاتل خود را به عطا بخشیدی؟

 

دعبل از ذوق شما واژه شعرش گل کرد

 ذوق مرگیِّ هنر بر شعرا بخشیدی

 

در ضریح دلم انگار که باران بارید

به صلاح است سلاحم البکا بخشیدی

 

گنه من که ز دوری تو تکثیر شده...

خواستی باز نیایم که مرا بخشیدی

 

این چه حرفیست، شما تاج سری، آقایی

منت نوکریت را تو بما بخشیدی

 

بس که گفتم به حرم، جانِ رضا... بخشیدی؟

اسم و فامیلم عوض شد به "رضا بخشیدی"

 

امیرحسام یوسفی


تعداد بازديد : 123
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 11:23
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار امام رضا(ع) با موضوع آزاد - علی اکبر لطیفیان تو رو خدا نگذارید تا خدا بپرم 
اگر بناست که تا

 

تو رو خدا نگذارید تا خدا بپرم


اگر بناست که تا عرش بی شما بپرم

 


به غیر بام شما هم مگر که بامی هست؟


قرار شد بپرم ، خب بگو کجا بپرم

 

بیا و بال و پرم را بچین تا نروم

از این به بعد اجازه نده مرا بپرم

 


ببین چگونه روی گنبد تو کز کردم


زیاد جا نگرفتم که ، پس چرا بپرم

 


در این محله عزیزم من آبرو دارم


فقط اجازه بده بی سر و صدا بپرم

 


حلال باد به پایش دو بال سوخته ام

چقدر شمع سحر گریه کرد تا بپرم

 


کریم، با تو پریدن به من نمی آید

"
گدات هستم و بهتر که با گدا بپرم

 


فقط منم که در این جمع دست و پا گیرم؟

 
شکسته بالم و حیف است با شما بپرم؟ 

 

نه جبرئیل امینم نه فطرسم اما

فقط بلد شده ام سمت کربلا بپرم

 

 

علی اکبر لطیفیان

 


تعداد بازديد : 89
دوشنبه 02 شهریور 1394 ساعت: 11:22
نویسنده:
نظرات(0)
آن حاجتم که تو دادی به مادرم من را فدای مقدم پاکت کنم سر و تن را و من غلام تو هستم پدر مرا گفته که توتی

 

یا امام رضا (ع)

آن حاجتم که تو دادی به مادرم من را
فدای مقدم پاکت کنم سر و تن را
و من غلام تو هستم پدر مرا گفته
که توتیای چشم نمایم غبار دامن را
خوشم که مامن من کوی توست در عالم
به عالمی نفروشم صفای مامن را
زلطف تو ایران سرای جاوید است
رسیده لطف و عطایت تمام میهن را
گرفته آتش عشقت وجود را در بر
چو آتشی که بگیرد تمام خرمن را
زپنجره فولاد تو بهشت میبینم
که فیض بخش وجودی چو دوست دشمن را
رضا توییُّ و رضایت رضایت الله
چرا که وجه رضایی خدای ذوالمن را
شب ولادت تو آسمان گهر بار است
و بخشش موسی است طور ایمن را
مرا هوایی خود کن چو کفتر حرمت
بریز دانه به دامت و یا که ارزن را
برای گفتن از تو چه کمترینم من
شها عنایتی بنما این زبان الکن را
من آمدم به زیارت تو هم بیا آقا
که وقت مرگ بخوانم سرود رفتن را
شهادتین چو بگویم به وقت جان دادن
علیُّ فاطمه احمد حسین گفتن را

 

 

مهدی روحانی کاشمری


تعداد بازديد : 53
یکشنبه 01 شهریور 1394 ساعت: 15:49
نویسنده:
نظرات(0)
تقدیم به حضرت احمد بن موسي "شاهچراغ(ع)"... . مرغ چمنم ، میل اقاقی دارم در شهر خودم یار ایاغی دارم من هر

تقدیم به حضرت احمد بن موسي "شاهچراغ(ع)"...
.
مرغ چمنم ، میل اقاقی دارم
در شهر خودم یار ایاغی دارم
من هرشب جمعه از غم کرببلا
رو به حرمِ شاهِ چراغی دارم
.
ما جمع گدایان شه شیرازیم
یا شاهِ چراغ بر شما مینازیم
یک روز شبیه کربلا و مشهد
ما گنبدتان را ز طلا میسازیم
.
کارِ کَرَم تو بوده زائر شدنم
تا مشهد و كربلا مسافر شدنم
نَفسي لفداک "احمد بن موسی(ع)"
مدیون ضریح توست شاعر شدنم
.

این شاه که خصلت کریمی دارد
در یاری دین سهم عظیمی دارد
با قلب شکسته سوی شیراز آید
هر کس که ز غم حال وخیمی دارد

 

ایمان دهقانیا


تعداد بازديد : 93
شنبه 31 مرداد 1394 ساعت: 9:54
نویسنده:
نظرات(1)
از خاک رهت برای دل خانه بساز/ با این دل پر غم و پر از ناله بساز....ای ضامن آهو ای شفا بخش وجود/ وی بارگهت

یا امام رضا (ع)

از خاک رهت برای دل خانه بساز

با این دل پر غم و پر از ناله بساز....

ای ضامن آهو ای شفا بخش وجود

وی بارگهت به دل ربایی ممتاز.....

ای سایه ی سبز عشق بر آتش عمر

وی بر غم شیعیان خود محرم راز

برپنجره فولاد تو بستم دخیل

با دست کرم عقده ی دل را کن باز....

با گنبد زرد و کبوتران حرمت

آوای صفای بولحسن را بنواز....

هر چند مرا به خانه ات راه ندهی

بدان مرغ دل است سوی تو در پرواز

 

 


تعداد بازديد : 71
چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت: 13:37
نویسنده:
نظرات(0)
شعر امام رضا(ع) با لهجه شیرین مشهدی مو مثه زائرای دلخِسته مو مثه کِفترای صحن و سِرات خیلی دوسِت دروم

شعر امام رضا(ع) با لهجه شیرین مشهدی

مو مثه زائرای دلخِسته
مو مثه کِفترای صحن و سِرات
خیلی دوسِت دروم خودت مِدِنی
بخوره تو سَرِ مو درد و بِلات

 

دَرِ ای خانه با دل و جونُم
هَرچی دِشتُم نِدِشتُمه دادُم
خواستی پیدام کنی بیا اینجه
شبای جمعه تو گوهرشادُم

هرکی دردی دِرِه بیه که آقا
زود شفاشه مِده تو ای خانه
کم کسی نیست آقای ما، مشتی
علی موسی الرضایه، سلطانه

دست روی سینه و چشوم به هَمو
خورشیدیه که اسمشه گنبد
اینجه خیلی صِفا دِرِه..مردم!
دلتان که گرفت بیِن مشهد

یا دِوایی مِخِن یا پولی مِخِن
روزیِ هرکی اینجه دست آقاست
دختری وِسَط حرم دیشب
با یه ویلچر آمد،رو پاش ورخاست

فقط ایره بُگُم که هرکی میه
دست خالی از اینجه دَر نِمِره
خوب و بد قاطی و هم از یَک دَم
هَمَمانه امام رضا مِخِره

دل ما غصه دار یَک چیزه
گرچه همساده ی امام رضایِم
بعد از اینجه خودِ خدا مدِنه
تو خماری صحن کربلایِم

امیر فرخنده


تعداد بازديد : 1253
پنجشنبه 08 مرداد 1394 ساعت: 11:32
نویسنده:
نظرات(1)
شعر امام رضا(ع) با لهجه شیرین مشهدی مو مثه زائرای دلخِسته مو مثه کِفترای صحن و سِرات خیلی دوسِت دروم

شعر امام رضا(ع) با لهجه شیرین مشهدی

مو مثه زائرای دلخِسته
مو مثه کِفترای صحن و سِرات
خیلی دوسِت دروم خودت مِدِنی
بخوره تو سَرِ مو درد و بِلات

 

دَرِ ای خانه با دل و جونُم
هَرچی دِشتُم نِدِشتُمه دادُم
خواستی پیدام کنی بیا اینجه
شبای جمعه تو گوهرشادُم

هرکی دردی دِرِه بیه که آقا
زود شفاشه مِده تو ای خانه
کم کسی نیست آقای ما، مشتی
علی موسی الرضایه، سلطانه

دست روی سینه و چشوم به هَمو
خورشیدیه که اسمشه گنبد
اینجه خیلی صِفا دِرِه..مردم!
دلتان که گرفت بیِن مشهد

یا دِوایی مِخِن یا پولی مِخِن
روزیِ هرکی اینجه دست آقاست
دختری وِسَط حرم دیشب
با یه ویلچر آمد،رو پاش ورخاست

فقط ایره بُگُم که هرکی میه
دست خالی از اینجه دَر نِمِره
خوب و بد قاطی و هم از یَک دَم
هَمَمانه امام رضا مِخِره

دل ما غصه دار یَک چیزه
گرچه همساده ی امام رضایِم
بعد از اینجه خودِ خدا مدِنه
تو خماری صحن کربلایِم

امیر فرخنده


تعداد بازديد : 189
پنجشنبه 08 مرداد 1394 ساعت: 10:54
نویسنده:
نظرات(1)
دوش دیدم از لبت پیمانه حاجت می گرفت از شراب کهنه ات میخانه حاجت می گرفت عاشقی در گریه می زد حرفهایش

دوش دیدم از لبت پیمانه حاجت می گرفت
از شراب کهنه ات میخانه حاجت می گرفت

عاشقی در گریه می زد حرفهایش را به تو
سرخوشی با نعره ی مستانه حاجت می گرفت

 

عاقلی سودی نمی بخشید ، در کوی جنون
زودتر از هر کسی دیوانه حاجت می گرفت

بی صدا می سوخت شمع و در طواف شعله اش
تا سحر بال و پر پروانه حاجت می گرفت

با همان یک بار در سالی که آمد تا حرم
نوکرت با نام تو روزانه حاجت می گرفت

آنکه دستش بود کوتاه از توسّل بر ضریح
بیشتر از آب سقّاخانه حاجت می گرفت

شاه شاهان جهان هستی تو، پس با این حساب
سائل از درگاه تو شاهانه حاجت می گرفت

نیمه ی شب رفتم از کنج حرم تا شهر شام
پیش بانویی که در ویرانه حاجت می گرفت

محمدقاسمی


تعداد بازديد : 91
سه شنبه 30 تیر 1394 ساعت: 11:22
نویسنده:
نظرات(0)
ایمان کریمی نامه دادم محضرت یا خوب یا بد...چند بار پاسخی از سمت دربارت نیامد...چند بار؟ بی بهانه دوست

 

نامه دادم محضرت یا خوب یا بد...چند بار
پاسخی از سمت دربارت نیامد...چند بار؟

بی بهانه دوستم داری، نمیدانم چرا
بوده ام در عشق بازی ها مردد چند بار

مثل مرغ دل که چندین بام دارد یک هوا
پر گرفتم روزها مقصد به مقصد چند بار

چون کلاغی قاطی خوبانت اینجا آمدم
گشته ام با کفترانت دور گنبد چند بار

مثل زواری که هر سال از نجف تا کربلا
آمدم از راه قم تا  شهر مشهد چند بار

از شروع شعر تا پایان دل وامانده ام
تا کنار پنجره فولاد  آمد چند بار

ایمان کریمی

 


تعداد بازديد : 108
یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت: 12:44
نویسنده:
نظرات(0)
هر زمانی در دیارم حس غربت میکنم میروم مشهد سه روزی استراحت میکنم ای علی موسی الرضا.ع.هر دفعه میایم ح

هر زمانی در دیارم حس غربت میکنم
میروم مشهد سه روزی استراحت میکنم
ای علی موسی الرضا.ع.هر دفعه میایم حرم
تا دو ساعت با کبوتر هات صحبت میکنم

 

جای زائرهای تو بر روی چشمان من است
من به عشق تو به زائر ها محبت میکنم
من همیشه گوشه ی باب الجوادت ساکنم
من به این باب الجوادت دارم عادت میکنم..
من کلاغم جای من صحن و سرایت نیست که
من به کفترهای تو خیلی حسادت میکنم
کفتران تو بماند؛ من به زائر های تو
تا میایم پیش شان حس حقارت میکنم
صحن جمهوری تو خیلی دلم را باز کرد
کنج دیوار حیاطت با تو خلوت میکنم
“وقت نقاره زدن داد و هوار عاشقی ست
یعنی آقا جان ببین دارم صدایت میکنم
آب و نانی برده ام از این دیار مشهدت
تا تو هستی صاحبم احساس عزت میکنم
کربلای من تویی، حج ام تویی، انگار که
کربلا را در خراسانت زیارت میکنم
بابت مهمانیت ممنونم ای آقای من
کم کم از این مشهد تو رفع زحمت میکنم

حامد جولازاده


تعداد بازديد : 505
چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت: 10:13
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 36
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف