حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام زمان (عج)

آن دم که با تو ام

ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من

آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب
می‌ریزد آبشار غزل از زبان من

آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من

بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!

با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من


تعداد بازديد : 169
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 20:28
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

یاصاحب الزمان(عج)

شب تار من خدایا زچه رو سحر ندارد

مگر این عزیز زهرا ز دلم خبر ندارد

تو به من مگر نگفتی , غم دل به او بگویم

غم دل بگفتم اما به من او نظر ندارد

همه دم زنم صدایش شنوم مگر نوایش

چه کنم که آه سردم به دلش اثر ندارد

تو بگو کجا روم من که جمال او ببینم

که دلم به جز جمالش هوس دگر ندارد

تو بده نشانم او را که جز او دگر نبینم

که ندیده هر که او را به یقین بصر ندارد

ز ظهور او سئوالی بنمودم از یکی گفت

که ز وقت رجعت او خبری بشر ندارد

به کجایی ای عزیزم نگری به حال و دردم

که فراق و دوری تو به جز از ضرر ندارد

تو برای شیعه هستی چو پدر به امر یزدان

تو بیا که شیعه جز تو پدری دگرندارد

نه فقط منم که هجرت زده آتشی به جانم

به حسین(ع) نما عنایت که کسی به بر ندارد

تو به کربلا نبودی به حسین کمک نمایی

ز وفابرس به دادش که کسی به سر ندارد

به کنر نعش اکبر بنشست حسین (ع) و گفتا

که خبر دهد به لیلا که دگر پسر ندارد

به مصائب حسینی به جهان کسی چو (کردی)

از میان سینه سوزان سخنش اثر ندارد


تعداد بازديد : 207
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 19:32
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-مناجاتی


اگر اشاره ای کند صد گره وا کند حسین

اگر که تر کند لبش درد دوا کند حسین

به ناز می خرد مرا به عرش می برد مرا

اگر که قسمتم شبی کرب و بلا کند حسین

به مجلس عزای او بدین امید آمدم

که این دل شکسته را ز غم رها کند حسین

فخر کنم به عالمی رها شوم ز هر غمی

اگر که نوکر خودش مرا صدا کند حسین

جامه غم برم کنم، چه خاک بر سرم کنم؟

اگر ز نوکران خود مرا جدا کند حسین

قسم به نور مهدیش رسم حضور مهدیش

بهر ظهور مهدیش اگر دعا کند حسین

گهی نهیب می زند گهی نبرد می کند

گهی نظر به خواهر و به خیمه ها کند حسین

چه دیده چشم اطهرش؟ که در وداع آخرش

به خواهرش سفارش رقیه را کند حسین

قاتل پر ز کینه اش نشسته روی سینه اش

به زیر خنجر عدو شکر خدا کند حسین

تنش به خاک کربلا سرش بریده از قفا

ببین به روی نیزه ها چو نی نوا کند حسین

شب و هزار و یک خطر قافله رفت بی خبر

ندانم از چه رو نظر سوی قفا کند حسین

گمان کنم ز ناقه ها فتاده است دختری

که خون ز چشم خود روان به نیزه ها کند حسین


تعداد بازديد : 177
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:44
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-مناجاتی

در شب، تو روشنایی اگر یافتی بگو

در غصه آشنایی اگر یافتی بگو

« در بزم ما اشاره کم از قیل و قال نیست »

از ما تو هوی و هایی اگر یافتی بگو

خیر کثیر حضرت زهرای اطهر است

بر جودش انتهایی اگر یافتی بگو

جز ذکر یا علی که به درد دلت دواست؟

بر درد خود دوایی اگر یافتی بگو

دینم حسین و کرب و بلا قبله من است

در گفته ام خطایی اگر یافتی بگو

بهتر ز جنت است عزا خانه حسین

بهتر ز روضه جایی اگر یافتی بگو؟

در محفلی که ذکر اباالفضل می شود

آثار بی وفایی اگر یافتی بگو

هر جا که صحبت از حرم کربلا شود

از کعبه خود نمایی اگر یافتی بگو

وقتی که زائر حرم عشق می شوی

کاری به جز گدایی اگر یافتی بگو

جز با ظهور یوسف زهرا در این زمان

از قید غم رهایی اگر یافتی بگو

جز ذکر دل ربایی یا صاحب الزمان

ذکر گره گشایی اگر یافتی بگو

ای دل بخوان دعای فرج را و بعد از آن

بهتر از این دعایی اگر یافتی بگو


تعداد بازديد : 197
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:43
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-شهادت

مویش به باد عشق وزیدن گرفته بود

زینب هوای آه کشیدن گرفته بود

یک دختر سه ساله طناز و با وقار..

بر لب گلی به نیت چیدن گرفته بود

اشکی به چشم و بغض به حلقوم و پا به گل..

دستی به گوش بر نشنیدن گرفته بود

اشکش چکید مادر خسته به یاد طفل..

(یادش بخیر... حس مکیدن گرفته بود...}

سقا نخواست دست و لب و مشک و چشم و فرق..

کفاره به آب رسیدن گرفته بود

رأسی به نیزه.. چو خورشید در سماع..

با نیزه دار پای دویدن گرفته بود

الله اکبر از آن مرد و گرد و خاک..

ـ هایی که نای دیده و دیدن گرفته بود .. :

از سوی قوم هرزه زبان زبون وُرا ..

خیلی ز زخم.. قصد رسیدن گرفته بود

زینب هلال و ماه هلال و سپه هلال

راوی هلال و هول بریدن گرفته بود

نیزه حلال و تیغ حلال و سنان حلال

ذبحِ حلال حال تپیدن گرفته بود

مَحکم مباح و حُکم مباح و حَکَم مباح

خون مباح سرخ و.. جهیدن گرفته بود

ضجه حرام و اشک حرام و بکا حرام

بوسه حرام و قلب دریدن گرفته بود

اسب حسین جای شتر نحر شد به نهر

تصمیم «اَلظلیمه کشیدن» گرفته بود


تعداد بازديد : 265
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:43
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت رقیه س

حضرت رقیه (س)

ساحل زخم گلویت دل دریای من است

موی تو سوخته اما شب یلدای من است

آمدی داغ دل تنگ مرا تازه كنی

یا دلت سوخته از در به دری های من است

خواب دیدم بغلم كرده ای و می بوسی

سر تو در بغلم معنی رویای من است

وای بابا چه بلایی به سرت آمده است؟

لبت انگار ترك خورده تر از پای من است

بس كه زخمی شده ای چهره تو برگشته است

باورم نیست كه این سر سر بابای من است

من به عشق تو سر سوخته را شانه زدم

دیده وا كن به خدا وقت تماشای من است

عمه از دست زمین خوردن من پیر شده

نیمی از خم شدن قامت او پای من است

دست بر بال ملائك زدن از دوش عمو

ماجرای سحر روشن فردای من است


تعداد بازديد : 231
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:42
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت رقیه س

حضرت رقیه(س)-شهادت

شمع‌ هر جا كه‌ انجمن‌ دارد

پر پروانه‌ سوختن‌ دارد

به خدا نیست‌ خارجی‌ پدرم‌

دین‌ به‌ قلب‌ پدر وطن‌ دارد

گر چه‌ در كربلاست‌ پیكر او

دست‌ اغیار پیرهن‌ دارد

چوب‌ تأدیب‌ خوب‌ می‌داند

كه‌ چه‌ بوسیدنی‌ دهن‌ دارد

معجری‌ هست‌ بر سرم‌ امروز

پدر من‌ اگر كفن‌ دارد

نیمه‌ باز است‌ كام‌ خونی‌ او

به‌ گمانم‌ پدر سخن‌ دارد

گر بیایی‌ ز جان‌ بپردازم‌

دیدنت‌ هر قدر ثمن‌ دارد

«لن‌ ترانی‌« مگو كه‌ از هوسم‌

«اَرِنی‌« می‌رسد ز هر نفسم‌

غیر احیاء نمی‌كنم‌ امشب‌

جز «خدایا» نمی‌كنم‌ امشب‌

من كه‌ دل‌ كنده‌ام‌ ز عقبی‌ دوش‌

میل‌ دنیا نمی‌كنم‌ امشب‌

قرب‌ دختر به‌ بوسه‌ پدر است

‌ جز تمنا نمی‌كنم‌ امشب‌

من‌ زبونی‌ نمی‌كشم‌ از چرخ‌

من‌ مدارا نمی‌كنم‌ امشب‌

باید امشب‌ كنار من‌ باشی‌

بی‌ تو «فردا» نمی‌كنم‌ امشب‌

چند بوسه‌ به‌ من‌ بدهكاری‌

صبر از آن ها نمی‌كنم‌ امشب‌

نوبتی‌ هم‌ بود زمان‌ من‌ است‌

پس‌ تماشا نمی‌كنم‌ امشب‌

ناز طفل‌ مریض‌ بیشتر است‌

بی‌ تو «لا لا» نمی‌كنم‌ امشب‌

خواب‌، بی‌ بوسهٔ‌ پدر تا كی‌؟

دور از خانه‌، در به در تا كی‌؟


تعداد بازديد : 177
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:41
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

چه باشم و چه نباشم، بهار در راه است

بهار، همنفس ذوالفقار در راه است

نگاه منتظران، عاشقانه می‏خواند

که: آفتاب شب انتظار، در راه است

به جاده‏های کسالت، به جاده‏های تهی

خبر دهید که: آن تکسوار در راه است

کسی که با نفس آفتابیش دارد

سر شکستن شبهای تار، در راه است

کدام جمعه؟ ندانسته‏ام! ولی پیداست

که آن ودیعه‏ی پروردگار در راه است

دلم خوش است میان شکنجه‏ی پاییز

چه باشم و چه نباشم، بهار در راه است


تعداد بازديد : 201
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:37
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

چه قدر منتظرم من، خدا کند که بیایی

نشسته پشت درم من، خدا کند که بیایی

از آن درخت شکسته، از آن پرنده‏ی خسته

هنوز خسته‏ترم من، خدا کند که بیایی

همیشه در سفری تو، بهار و برگ و بری تو

درخت بی‏ثمرم من، خدا کند تو بیایی‏

غریب مانده‏ام اینجا، غریب مثل پرستو

شکسته بال و پرم من، خدا کند تو بیایی

شب است و ماه تویی تو، نشان راه تویی تو

ببین که در به درم من، خدا کند که بیایی


تعداد بازديد : 245
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:37
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(ع)-مناجات

یک عمر انتظار کشیدم نیامدی
دل از حیات خویش بریدم نیامدی
پشتم شکست و پای ز ره ماند وقد خمید
کوه فراق بـردم و دیـدم نیامـدی
مانند یک نهال که در باد خم شود
از درد انتظار خمیـدم نیامـدی
از صبر و بردباری و از طاقت و توان
چیزی نمانـده غیر امیدم نیـامدی
در چنگ احتضار فتـادم ز انتظار
زخم زبان ز هر که شنیدم نیـامدی
طاقت ز دست دادم و صبرم، تمام شد
دل را بـه جای جامه دریدم نیامدی
گفتی بـسوز، سوختم از آتش فـراق
گفتی بنـال، نـاله کشیدم نیامـدی
دیگر میان خانه به دوشان علم شدم
از بس که در قفات دویدم نیامدی
دندان نهاده بر جگر و صبر کرده‌ام
پیوسته پشت دست گزیدم نیامدی
من "میثمم" که مانده ز درد فراق تو
روز سیاه و موی سفیدم نیامدی


تعداد بازديد : 391
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:35
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجاتی

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد

از جادة سه‌شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به‌ آیینه

آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید ذره‌بین به تماشای من گرفت

آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت

بی‌تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک

دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا

از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد


تعداد بازديد : 215
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:34
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجاتی

مجنون حریف غصه ی لیلا نمی شود

زخم فراق بی تو مداوا نمی شود

فالی زدم به حضرت حافظ جواب داد

بخت همیشه بسته ی ما وا نمی شود

آب از سرم گذشته در این موج بی کسی

ساحل حریف طعنه ی دریا نمی شود

من آمدم به درد دلم چاره ای کنی

حالا مگر به جان تو فردا نمی شود

قدری بیا و حال خراب مرا ببین

حالی بپرس کم ز تو آقا نمی شود

دلخوش به هیئتم که همیشه حضور تو

جز در هوای روضه ی سقا نمی شود

جان دو دست حضرت عباس جان مشک

قا بیا که بخت دلم پا نمی شود

آقا به جان پهلوی زهرا ظهور کن

درد مدینه بی تو مداوا نمی شود

آقا شنیده ایم که بهار ظهور تو

بی انتقام حضرت زهرا نمی شود


تعداد بازديد : 303
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:33
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجات و ولادت

بال زدیم و به آسمان نرسیدیم

تا به افق های بیکران نرسیدیم

در خم یک کوچه جا زدیم دوباره

مثل همیشه به کاروان نرسیدیم

شیعه‌ی خوبی نبوده ایم برایش

ما به حضور اماممان نرسیدیم

هر شب از این جاده رفته ایم ولی حیف

تا به سحرهای جمکران نرسیدیم

کوچه به کوچه شمیم سیب بیارید

یا خبری از سوی حبیب بیارید

کار جنونم به تماشا کشیده است

یک دو نفس لاأقل شکیب بیارید

با غم تو قلب من کنار نیامد

بغض های جمعه ام به کار نیامد

چشم ها سپید شد به راه عبورش

از گذر جاده ها سوار نیامد

در نفس باغ بوی پیرهنش نیست

یوسف شب های انتظار نیامد

نیست تاب عشق علی در دل دنیا

وارث طوفان ذوالفقار نیامد

دل ز همه جز تو گسستم که بیایی

دل به سر زلف تو بستم که بیایی


تعداد بازديد : 173
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:33
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-ولادت و مناجات

آذین بسته شهر برای شما ولی

اصلا خبر نشد ز عشق خدا ولی

من دلخوشم دوباره به این زرق و برق ها

این زرق و برق ها كه ندارد صفا ولی

شكر خدا كنیم كه در كوچه های شهر

حرف از شما شده - آقا بیا – ولی

((این جشن ها برای من آقا نمی شود))

جشن بدون تو اصلا چرا؟ ولی

بگذار كه ریسه ببندند برایتان

بگذار برقصند به پای شما ولی

این انتظار به رقص و آوارز كی شود ؟

باید دعا كنیم كه یا ربنا... ولی

ما بی خیال غیبت و روز ظهورتان

ما بی خیال ندبه و این جمعه ها ولی

گفتند می رسی و به دنبال تو بهار

با خنده ای به گونه ی این شیعه ها ولی

یك روز می رسی منتقم عشق ما حسین

ای تك سوار ، یوسف زهرای ما ولی

احساس می كنم كه روضه به پا شود

با صحبت از حسینِ تو و كربلا ولی

ای كاش كه عمه زینبتان را نمی زدند

ای كاش نمی زدند به نیزه .... خدا- ولی ....


تعداد بازديد : 189
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:33
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

گرفته بوی تو را خلوت خزانی من

کجایی؟ ای گل شب‏بوی بی‏نشانی من!

غزل برای تو سر می‏برم عزیزترین!

اگر شبانه بیایی به میهمانی من

چنین که بوی تنت در رواق‏ها جاری است

چگونه گل نکند بغض جمکرانی من؟!

عجب حکایت تلخی است نا امید شدن

شما کجا و من و چادر شبانی من؟!

درین تغزل کوچک سرودمت ای خوب!

خدا کند که بخندی به ناتوانی من

به پای‏بوس تو، آیینه دست‏چین کردم

کجایی؟ ای گل شب‏بوی بی‏نشانی من!


تعداد بازديد : 211
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:32
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(ع)-مناجات

صدای آمدنت را به گوش ما برسان

زمان غیبت خود را به انتها برسان

نگاه نافذ خود را بر این گدا انداز

برای درد نهفته کمی دوا برسان

اگرچه بهر ظهورت نکرده ام کاری

بیا و بر لب ما فرصت دعا برسان

به صبح جمعه موعود زائرم فرما

به خاک بوسی روز فرج مرا برسان

برای روز ظهور تو کعبه پا برجاست

بیا سرور دوباره بر آن بنا برسان

کنار تربت زهرا به وقت نافله ات

دعای خویش به یاری این گدا برسان

نوشته ام به وصیت اگر میسر شد

بیا و مرده ما را به کربلا برسان


تعداد بازديد : 289
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:31
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجاتی

دلم قرار نمی‏گیرد از فغان بی تو

سپندوار ز کف داده‏ام عنان بی تو

ز تلخکامی دوران نشد دلم فارغ

ز جام عیش، لبی تر نکرد جان بی تو

چو آسمان مه‏آلوده‏ام ز دلتنگی

پر است سینه‏ام از انده گران بی تو

نسیم صبح نمی‏آورد ترانه‏ی شوق

سر بهار ندارند بلبلان بی تو

لب از حکایت شبهای تار می‏بندم

اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو

از آن زمان که فروزان شدم ز پرتو عشق

چو ذره‏ام به تکاپوی جاودان بی تو

گزاره‏ی غم دل مگر کنم چو «امین»

جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو


تعداد بازديد : 147
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:29
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(ع)-مناجات

شـــروع قصـــه بـــا بـــرگشتــــن تــــو

کجــــا مــــا و کجــــا بــــرگشتــــن تــــو

ولـی نــه، مــانــده از چشــم انتظــاری

فقــط یــک نــدبــه تــا بــرگشتــن تـــو

×

تــــو کــــه درد آشنــــای اهـــــل دردی

تــو کــه دســت کســـی را رد نکـــردی

بگو حالا که دل هامان شکستـه اسـت

دلـــت مـــی آیـــد آیـــا بــــر نگــــردی؟

×

کنــــار پنجـــــره، گلـــــدان خـــــالـــــی

شکـــوه عشـــق بـــا دستـــان خـــالـــی

بیــا، چشــم انتظـــار میهمـــان اســـت

صفـــای سفـــره ای بـــا نـــان خـــالــــی

×

بمـــان ای جلـــوه ی گُـــم بــــا دل مــــا

بـــه شـــوق یـــک تبسّـــم بـــا دل مـــا

ببین در غیبت بـاران چـه کـرده اسـت

خـــزانِ بــــی تــــرحّــــم بــــا دل مــــا!


تعداد بازديد : 255
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:29
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(ع)-مناجات

با اینكه روضه خوانم و می خوانم از شما

فهمیده ام كه هیچ نمی دانم از شما

یا ایها العزیز! ذلیل معاصی ام

باید ز شرم چهره بپوشانم از شما

می ترسم از رسیدن آن جمعه ای كه من

جای سلام، روی بگردانم از شما

رویی نمانده است به چشمت نظر كنم

پس بی دلیل نیست گریزانم از شما

من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد

با انتظارهای فراوانم از شما

من نان به نرخ نام تو خوردم، حلال كن

محض رضای ذائقه می خوانم از شما


تعداد بازديد : 201
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:27
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

خورشید من! امشب پرتو نیفشانی

کز من نمی‏آید آیینه گردانی

امشب دلم ابری است، دارم برای تو

یک چشم بارانی، یک روح طوفانی

حس می‏کنم دیری است همرنگ چشمانت

ننوشته می‏خوانم، ناگفته می‏دانی

ای دل! پذیرا شو، دردی که می‏گفتی

ناخوانده می‏آید امشب به مهمانی

امشب که می‏ترکد بغض قفس‏هامان

باید پری افشاند ای روح زندانی!

مردی تبر بر دوش، از کعبه می‏آید

مردی که پیموده است یک راه طولانی

پایان نمی‏گیرد، راهی که او دارد

آغاز آیینه است پایان حیرانی

وقتی که او آمد، آیینه باید شد

تا گل کند در ما، خورشید پنهانی


تعداد بازديد : 207
سه شنبه 01 آذر 1390 ساعت: 18:27
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 1346
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف