اشعار مناجات با خدا - 7

اشعار مناجات با خدا - 7

اشعار مناجات با خدا - 7

اشعار مناجات با خدا - 7

اشعار مناجات با خدا - 7
اشعار مناجات با خدا - 7
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
تبریک به مناسبت آغاز ماه شعبان شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم بر لطف حق امید فراوان داریم از

تبریک به مناسبت آغاز ماه شعبان

 

شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم

بر  لطف  حق  امید  فراوان   داریم

از  زمره ی   این الرجبیون   ماندیم

امید  به  وعده های  شعبان  داریم

 

سید رضا موید


تعداد بازديد : 103
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت: 13:41
نویسنده:
نظرات(0)
بیش از این کاش با خدا باشیم بیش از این با تو آشنا باشیم می شود عاشق تو اهل سحر باید اهل شب و دعا باشی

بیش از این کاش با خدا باشیم

بیش از این با تو آشنا باشیم

می شود عاشق تو اهل سحر

باید اهل شب و دعا باشیم

 

ای خوش آن قدر که کنار شما

تا سحر مست ربنا باشیم

تو می آیی اگر که از ته دل

ما بخواهیم با شما باشیم

حسرت چشم های مانده به راه

عصر جمعه بگو کجا باشیم؟

در کنار تو می شود آیا

یک شب جمعه کربلا باشیم!؟

کربلا با تو کاش گریان

تن از هم جدا جدا باشیم

روضه اکبر است پس باید

باز در فکر یک عبا باشیم

وحید محمدی


تعداد بازديد : 78
پنجشنبه 09 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:32
نویسنده:
نظرات(0)
دادند براتم که گدایی بکنم در پیش کریم خود نمایی بکنم بر حال دل خویش دعایی بکنم وقتش شده تا خدا خدایی

دادند براتم که گدایی بکنم
در پیش کریم خود نمایی بکنم
بر حال دل خویش دعایی بکنم
وقتش شده تا خدا خدایی بکنم

یا محسن و یا مُجمِل یا ربّ، الله
من بنده ی راه نابلد، من گمراه

با کاسه ی خالی آمدم پُر بشود
تا کی نمک و نان من آجر بشود
وقتش شده سنگ فرش دل، دُر بشود
ای کاش که آخرش گدا، حُر بشود

تا درک حضور خویش، فهمی بده ام
از سفره ی اعتکاف سهمی بده ام

ای وای اگر فقیر برگردم من
در دام غرور اسیر برگردم من
یا اینکه از این مسیر برگردم من
به سمت کریم، دیر برگردم من

قولی بده که هوای من را داری
در محضر خویش جای من را داری

به حق علی مرتضی ادرکنی
به فاطمه، ام الشهدا ادرکنی
به حق امام مجتبی ادرکنی
یا رب به حسین سر جدا ادرکنی

می آورم آخرین قسم را بر لب
دریاب مرا بحق بی بی زینب

محمد کاظمی نیا


تعداد بازديد : 25
پنجشنبه 09 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:30
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا-اعتکاف دنیا دوباره دنیا، دنیا و مشغله سر می رود دوباره در این شهر حوصله این اعتکاف ه

مناجات با خدا-اعتکاف

 

دنیا دوباره دنیا، دنیا و مشغله

سر می رود دوباره در این شهر حوصله

این اعتکاف هم به سر آمد، تمام شد

پا می نهم به دشت هیاهو، به ولوله

فردا دوباره معصیت آغاز می شود

می گیرد این دل از نفسِ عشق، فاصله

فردا دوباره دغدغه، آشوب، اضطراب

گم می شویم در هیجان مجادله

سهم من از خدا فقط این چند روزه بود

گنجانده ایم آن همه را در مخیّله

این پنج وعده هم که برات بهشت نیست

مقدار آن کم است برای معامله!

من را به خویش وامگذار ای خدای خوب!

می ترسم از تباهی فردای فاصله

 

پروانه نجاتی


تعداد بازديد : 101
یکشنبه 05 اردیبهشت 1395 ساعت: 5:25
نویسنده:
نظرات(0)
بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است نقش بندد چونکه ایمان بر دل و جان بهتر است بنده باید انس گیرد با

بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است
نقش بندد چونکه ایمان بر دل و جان بهتر است


بنده باید انس گیرد با مناجات سحر
نیمه شب اشک و نماز و ذکر و قرآن بهتر است


نور راه ماست نور جلوه صاحب زمان
در شب تاریک نور ماه تابان بهتر است

«در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است»
توبه کردن خوب، اما از جوانان بهتر است

اولین منزل برای توبه حزن قلبی است
بنده باشد از گناه خود پشیمان بهتر است

هیئتی بودن فقط با گریه بر ارباب نیست
سینه زن وقتی که باشد اهل عرفان بهتر است

سینه زن را آخرش ارباب آدم می کند
اشک روضه رحمتش از آب باران بهتر است

جرعه ای آب فرات از ما عمویی را گرفت
تشنگی از بی عمو بودن به قرآن بهتر است

وحید محمدی


تعداد بازديد : 117
شنبه 28 فروردین 1395 ساعت: 10:44
نویسنده:
نظرات(0)
شب لیلة الرغائب با روی سیه به گفت و گویم امشب شاید نظری کنی به سویم امشب ای کاش که این جمعه بیایی آ

شب لیلة الرغائب

 

با روی سیه به گفت و گویم امشب

شاید نظری کنی به سویم امشب

ای کاش که این جمعه بیایی آقا

این است تمام آرزویم امشب...

 

محسن زعفرانیه

 

شب لیلة الرغائب

 

آنکس که در اعمال مراقب باشد

بی واسطه با حضرت صاحب باشد

آقا تو نگاهی کن و نگذار دلم؛

جا ماندهٔ لیلةُ الرغائب باشد!

 

مرضیه عاطفی

 

شب لیلة الرغائب

 

خواهم که مرا حال کبوتر بدهند

دل را به هوای وصل گل پَر بدهند

ای کاش به لیلة الرغائب ای دوست

گلنغمه و مژدۀ فرج سر بدهند

 

سید هاشم وفائی

 

شب لیلة الرغائب

 

از درد زمانه ی فلج میخوانم

از ساحت آخرین حجج میخوانم

در خلوت لیلة الرغائب قطعا

عجل لولیک الفرج میخوانم

 

علیرضا خاکساری

 

شب لیلة الرغائب

 

یک بار نشد به نفس غالب باشی

پابند به هر حرام و واجب باشی

این بار به خود بیا ، دل من ، تا کی؟

در حسرت لیلة الرغائب باشی

 

یوسف رحیمی

 

امام حسین(ع)-مناجات-شب لیلة الرغائب

 

نگاهی کن به چشم بی‌قرارم

که بارانی تر از ابر بهارم

فقط یک آرزو در سینه مانده

هوای دیدن شش‌گوشه دارم

 

یوسف رحیمی

 


تعداد بازديد : 53
شنبه 28 فروردین 1395 ساعت: 10:28
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا از دلم زنجیر عشق این و آن را باز کن من به پایان آمده کارم، خودت آغاز کن شوق وصل تو مرا

مناجات با خدا

 

از دلم زنجیر عشق این و آن را باز کن

من به پایان آمده کارم، خودت آغاز کن

شوق وصل تو مرا کشته است بس کن ای حبیب

با دلم بازی نکن این قدر... در را باز کن

بی نیازِ مطلقی اما ز باب عاشقی

گفته ای: "من می خرم... بنده برایم ناز کن"

من صدایم در نمی آید... خجالت می کشم

در مناجاتت مرا داوود خوش آواز کن

هر شبم بی ذکر و یادت طی شد و عمرم گذشت

تو بیا و امشبم را یک شب ممتاز کن

من جوانی کرده ام آخر سرم خورده به سنگ

با دو دست رحمتت قدری سرم را ناز کن

معجزه می خواهد آخر این دل آلوده ام

با ولای مرتضی در سینه ام اعجاز کن

یا قدیمَ المَنِّ وَ الرَّحْمَة بِمَولانا الحُسَین 

جلوه ی رحمانی ات را باز هم ابراز کن

سینه زن! گیرم که بالت را شکسته معصیت

یک حسین امشب بگو تا کربلا پرواز کن

فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کن و...

...بهر یاری کردنش چشم مرا سرباز کن

"سنگ هم خوردی عزیزم پیرهن بالا نزن

چاره ای بر تیر آن ملعون تیر انداز کن

دستبافم را به غارت برده اند، ای بی کفن

چادر من را بگیر و زود رو انداز کن"

 

محمد جواد شیرازی


تعداد بازديد : 199
شنبه 28 فروردین 1395 ساعت: 10:27
نویسنده:
نظرات(0)
شب لیلة الرغائب یک بار نشد به نفس غالب باشی پابند به هر حرام و واجب باشی این بار به خود بیا ، دل من

شب لیلة الرغائب

 

یک بار نشد به نفس غالب باشی

پابند به هر حرام و واجب باشی

این بار به خود بیا ، دل من ، تا کی؟

در حسرت لیلة الرغائب باشی

 

یوسف رحیمی


تعداد بازديد : 105
جمعه 27 فروردین 1395 ساعت: 13:07
نویسنده:
نظرات(0)
شب لیلة الرغائب گر غفلتی کنیم دل، آزرده می شود از کف بهار رفته، گل افسرده می شود در لیلة الرغائب ا

شب لیلة الرغائب

 

گر غفلتی کنیم دل، آزرده می شود

از کف بهار رفته، گل افسرده می شود

در لیلة الرغائب از الله ذوالـجـلال

حاجات خود بخواه، بر آورده می شود

 

ولی الله کلامی زنجانی


تعداد بازديد : 54
جمعه 27 فروردین 1395 ساعت: 13:04
نویسنده:
نظرات(0)
شب لیلة الرغائب خالقم اگر مواظب من است صاحب الزمان مراقب من است جامِعُ المُقَدَمات روی اوست کَسب

شب لیلة الرغائب

 

خالقم اگر مواظب من است

صاحب الزمان مراقب من است

جامِعُ المُقَدَمات روی اوست

کَسبْ دوری اش مَکاسِب من است

تا مطالبم طلب ز کوی اوست

حضرت بهشت طالب من است

آن شبی که منتهی شود به او

شب لیلة الرغائبِ من است

مثل آفتاب پشت ابرها

حاضر من است و غایب من است

آفتاب روز و ماهتاب شب

در مشارق و مغارب من است

در نوشتن غم درونی ام

اشک روی گونه کاتب من است

این همه که در غمش سروده شد

گوشه هایی از مصائب من است

مستحب من نماز و روزه ست

گریه بر حسین واجب من است

فطریه نمی دهم که عمری ست

چای روضه قوت غالب من است

نه خودش نه اکبرش نه عابسش

نوکر حسین، صاحب من است

 

مهدی رحیمی


تعداد بازديد : 89
جمعه 27 فروردین 1395 ساعت: 13:02
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا-ماه رجب فقط اجازه بده پای شمع بنشینم اگر نسوختم امشب ادب کنید مرا حرام باد به چشمم ش

مناجات با خدا-ماه رجب

 

فقط اجازه بده پای شمع بنشینم

اگر نسوختم امشب ادب کنید مرا

حرام باد به چشمم شب جدایی خواب

گدای فیض سحر شب به شب کنید مرا

بتاب ، خامی این روسیاه پخته شود

بد است کال بمانم رطب کنید مرا

قدو قواره ام اندازه لجاجت نیست

اگر قبول نداری وجب کنید مرا

بنا نبود كه اینقدر زابراه شوم

بنا نبود همش جان به لب كنید مرا

ترا بجان عزیزت معطلم نکنید

سحر نیامده امشب طلب كنید مرا

عبادتی که بلد نیستم به غیر حسین

فقیر کرببلای رجب کنید مرا

 

محمد جواد پرچمی


تعداد بازديد : 179
دوشنبه 23 فروردین 1395 ساعت: 12:17
نویسنده:
نظرات(0)
به مناسبت ماه رجب مگذار که دلخسته و دلخون باشیم بگذار که برلطف تو مدیون باشیم در ماه رجب آرزوی ما

به مناسبت ماه رجب

 

مگذار که دلخسته و دلخون باشیم

بگذار که برلطف تو مدیون باشیم

در ماه رجب آرزوی ما این است

ایکاش که ما از رجبیون باشیم

 

سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 105
دوشنبه 23 فروردین 1395 ساعت: 12:16
نویسنده:
نظرات(0)
به مناسبت فرا رسیدن ماه رجب تا شود آیینه بی زنگار در ماه رجب از خیال خویش سربردار در ماه رجب چشم اگ

به مناسبت فرا رسیدن ماه رجب

 

تا شود آیینه بی زنگار در ماه رجب

از خیال خویش سربردار در ماه رجب

چشم اگر دارید باران دعا را بشنوید

می چکد نور از در و دیوار در ماه رجب

کاش دور از مهر و تسبیح و ریا و جانماز

بازگردد رونق بازار در ماه رجب

باز شیخ ما به حرف آمد حدیث نفس گفت

عرض دین را برد دنیادار در ماه رجب

کاش برگردم به خود ای کاش برگردد به خود

شیخ بی عمامه و دستار در ماه رجب

اعتکاف و عشق یعنی گریه بر احوال خویش

نیمه شبها گریه کن بسیار در ماه رجب

سیزده شب معتکف در خم شدم تا پر شدم

از دعای حیدر کرار در ماه رجب

 

علیرضا قزوه


تعداد بازديد : 199
دوشنبه 23 فروردین 1395 ساعت: 12:14
نویسنده:
نظرات(0)
بار ز گنه آورده ام اما به امیدی من رو زده ام باز خدایا به امیدی هم مسجد و هم هیئت و هم پای مناجات مرغ

بار گنه آورده ام اما به امیدی
من رو زده ام باز خدایا به امیدی

هم مسجد و هم هیئت و هم پای مناجات
مرغ دل من سرزده هر جا به امیدی

چون بنده ی با سابقه تحویل گرفتی
آنکس که شبی آمده حتی! به امیدی

از این همه بخشیدن تو سهم که دارم
تشنه گذرش خورده به دریا به امیدی

کفاره معصیت من درد و بلاهاست
طی میشود این غصه دنیا به امیدی

یک عمر که پشت در این خانه نشستم
طی شد همه اش به نظری یا به امیدی

امشب شب جمعه است براتی برسانید
این دل شده دیوانه ی آقا به امیدی

فضّه کمک فاطمه کن راه بیفتد
آرام دل من شده سرپا به امیدی

شاعر؟؟

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 91
شنبه 08 اسفند 1394 ساعت: 10:42
نویسنده:
نظرات(0)
دل از هوا و هوس ها بریده اند اینان شراب لم یزلی را چشیده اند اینان تمام هستی شان را به کف گرفتند و

دل از هوا و هوس ها بریده اند اینان
شراب  لم  یزلی را  چشیده اند  اینان

تمام هستی شان را به کف گرفتند و
متاع جنتشان را خریده اند اینان

مدافعان   حریم   ولایت   عشقند
حماسه های  بزرگ  ‌آفریده اند  اینان

کبوترانه از این آشیانه ی خاکی
بدون وحشت وترسی پریده اند اینان

برایِ کشتنِ از خصم بی حیایِ زمان
به اوج قله ی ایمان رسیده اند اینان

توان و مردیشان بر سر زبان همه
در آسمان شجاعت پدیده اند اینان

تمامِ هیبتشان را دریده اند از هم
غرور و ظلمت شب را سپیده اند اینان

شبیه حلقه ی طوفانِ مهلکی از دور
به سمت ارتشِ دشمن وزیده اند اینان

نشانشان همه سربند زینب کبراست
خطوط قرمزشان را کشیده اند اینان

من الغریب به آنها رسیده نامه ی عشق
ندای عمه ی خود را شنیده اند اینان‌

شبیه غنچه ی زخمی به خاک و خون خفتند
شبیه قطره به دریا چکیده اند اینان

شهادت و لب خشک و عروجشان یعنی
به پای سر به حرم ها دویده اند اینان

اگر چه شد همه سرهایشان جدا لیکن
تنور و تشت طلا را ندیده اند اینان

علی علی بیگی

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2


تعداد بازديد : 189
سه شنبه 13 بهمن 1394 ساعت: 14:12
نویسنده:
نظرات(0)
غزل اخلاقی همچو سنبل که ، در ایام جوانی زنده است مهربانی کن ، که دل ، با مهربانی زنده است شکر خالق ر

غزل اخلاقی

همچو سنبل که ، در ایام جوانی زنده است
مهربانی کن ، که دل ، با مهربانی زنده است

شکر خالق را بگوی و جسم بی جانی نباش
روح ما هر لحظه با حمد زبانی زنده است

کن قناعت، باش عاشق ،کفر خالق را مگوی
عاشق شوریده جان با تکه نانی زنده است!

کن توکل بر جهانبانی که می بیند تو را
آنکه دارد جایگاه "دیده بانی" زنده است

بر "معافی" دل بده تا "ابتلا" پیدا کنی
هر دلی با ابتلا بر دل ستانی زنده است

نور حق بر "بهبهانی" حرف حق میزد فقط
مرد حقگو کی بمیرد ؟ "بهبهانی" زنده است

مثل آن بلبل که با آوازه خوانی زنده است
"جعفر" شیرین زبان با "دُرفشانی" زنده است

جعفر ابوالفتحی

 

منبع :

www.neyjaf.ir

 

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 67
دوشنبه 07 دی 1394 ساعت: 11:07
نویسنده:
نظرات(1)
غزل اخلاقی قطعا برای اینکه شیطان را برانی باید خودت را بنده ی خالق بدانی از چه اسیر دام دنیایی مساف

غزل اخلاقی

قطعا برای اینکه شیطان را برانی
باید خودت را بنده ی خالق بدانی
از چه اسیر دام دنیایی مسافر
گرم زمین گشتی چرا ای آسمانی؟
تو مال عرش عشقی و مرغ سمائی
پر داری اما ساکن این آشیانی؟
مولای ما از خالقش دل می ستاند
اما تو از خلق خدا دل میستانی
از ما نمی ماند به زیر خاک روزی
نه جسمی و نه جانی و نه استخوانی
جز نور تقوا و عمل به گفته ی حق
آن روز بهر هیچ کس ناید امانی
سرمایه ات داده خدا ، حق را طلب کن
سرمایه ای با نام ایام جوانی
یک لحظه هم از نور حق غافل نباشی
این را بدان هر لحظه تو در امتحانی
این کشتی حق محوری در بحر تقوا
جز اشک بر کرده ندارد بادبانی
"جعفر" ندارد جز تو امید و پناهی
آقا مبادا از درت او را برانی

جعفر ابوالفتحی


تعداد بازديد : 71
شنبه 21 آذر 1394 ساعت: 16:30
نویسنده:
نظرات(0)
ای مهربان به این دل من هم نگاه کن اوضاع عاشقی مرا، روبراه کن طفل چموش نفس مرا زودتربگیر با ترکه ی مح

ای مهربان به این دل من هم نگاه کن
اوضاع عاشقی مرا، روبراه کن

طفل چموش نفس مرا زودتربگیر
با ترکه ی محبت خود سربه راه کن

فرصت بده به راه بیایم؛ اگرنشد!
باشد قبول، زندگی ام را سیاه کن

خانه خراب ترنکنم، هی غضب نکن
رحمی براین شکسته دل بی پناه کن

بخشندگیت، دست مرا درحنا گذاشت!
فکری به حال متهم بی گناه کن

دارم شکست می خورم ازلشگرگناه
سربازبی سلاح و سپررا نگاه کن!

باید تورا به جان حسینت قسم دهم
قلبم شکسته، قافیه را قتلگاه کن

با چشم سمت خیمه به گودال می رود
درزیرپاش اشک مرا فرش راه کن

وحید قاسمی


تعداد بازديد : 81
چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت: 10:12
نویسنده:
نظرات(0)
ای مهربان به این دل من هم نگاه کن اوضاع عاشقی مرا، روبراه کن طفل چموش نفس مرا زودتربگیر با ترکه ی مح

ای مهربان به این دل من هم نگاه کن
اوضاع عاشقی مرا، روبراه کن

طفل چموش نفس مرا زودتربگیر
با ترکه ی محبت خود سربه راه کن

فرصت بده به راه بیایم؛ اگرنشد!
باشد قبول، زندگی ام را سیاه کن

خانه خراب ترنکنم، هی غضب نکن
رحمی براین شکسته دل بی پناه کن

بخشندگیت، دست مرا درحنا گذاشت!
فکری به حال متهم بی گناه کن

دارم شکست می خورم ازلشگرگناه
سربازبی سلاح و سپررا نگاه کن!

باید تورا به جان حسینت قسم دهم
قلبم شکسته، قافیه را قتلگاه کن

با چشم سمت خیمه به گودال می رود
درزیرپاش اشک مرا فرش راه کن

وحید قاسمی


تعداد بازديد : 43
چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت: 10:11
نویسنده:
نظرات(0)
غزل اخلاقی تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت اگر آدمی به چشم است و ده

غزل اخلاقی

 

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

خور و خواب و خشم و شهوت شغب ست و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد

که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت

اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد

همه عمر زنده باشی به روان آدمیت

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت

 


تعداد بازديد : 285
دوشنبه 10 تیر 1392 ساعت: 18:27
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 8
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف