اشعار مناجات با خدا - 5

اشعار مناجات با خدا - 5

اشعار مناجات با خدا - 5

اشعار مناجات با خدا - 5

اشعار مناجات با خدا - 5
اشعار مناجات با خدا - 5
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ببین از درد مالامال هستم رها از هر چه قیل و قال هستم دوباره سفره ی لطف تو پهن است منم که سائل هر سال ه

ببین از درد مالامال هستم
رها از هر چه قیل و قال هستم
دوباره سفره ی لطف تو پهن است
منم که سائل هر سال هستم

از اینکه آمدم خوشحال هستی
از اینکه دعوتم خوشحال هستم
برای بنده ات آغوش وا کن
که من مشتاق استقبال هستم
گناهان کرده اوقات مرا تلخ
شبیه میوه های کال هستم
همیشه فاصله دارم من از تو
همیشه یک نفس دنبال هستم
به داد من برس در اسرع وقت
طبیب من ببین بدحال هستم
پرم را باز کن مانند فطرس
گرفتارم به فکر بال هستم
شب جمعه ست و من مثل همیشه
هلاک روضه ی گودال هستم
#
شمر آمد و روی سینه اش با پا زد
دشداشه ی خود گرفت و آن را تا زد *
بر سینه نشست و آستین بالا زد
از پشت سرش گرفت و خنجر را …
از چشم تر اهل حرم باید گفت
از هر رد نعل تازه هم باید گفت

علیرضا خاکساری

* دشداشه :لباس عربی بلند


تعداد بازديد : 121
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 14:05
نویسنده:
نظرات(0)
با لب خشکیده هردم یاد سقا می کنم روزه ام را با سلامی بر شما وا می کنم باصدای ربنا هردم به هنگام وضو نا

با لب خشکیده هردم یاد سقا می کنم
روزه ام را با سلامی بر شما وا می کنم
باصدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای توراآهسته نجوا می کنم

بعدمغرب وقت افطار وزمان عاشقی
بازیارت نامه ات سجاده راتا می کنم
روزه ی بی ذکرتواصلا نمی چسبد به من
طول روزم کربلایت راتمنا می کنم
بانگاهت برمن سائل کرامت داده ای
قطره ی ناچیزم وروسوی دریامی کنم
سفره پهن است وکریمان منتظربر یک گدا
کاسه ام را می برم تقدیم زهرامی کنم
در سحرها هم به فکرروضه هایت بوده ام
درمیان سینه ام یک تکیه برپامی کنم
دور تسبیحم شد آقا “یاغریب فاطمه”
من خودم رابین عشاق شما جا می کنم

مرتضی عابدینی


تعداد بازديد : 215
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 14:04
نویسنده:
نظرات(0)
نرسیدیم به جایی که تو را دریابیم روزگاری است دو دل بین سراب وآبیم هم نشینیِ رفیق بد اثرکرده به ما

نرسیدیم به جایی که تو را دریابیم

روزگاری است دو دل بین سراب وآبیم

 

هم نشینیِ رفیق بد اثرکرده به ما

پی ناباب دویدیم اگر نابابیم

 

دل ما بَرده چشمی است که هرزه شده

گرچه بیدار ولی خوابتر از هرخوابیم

 

بنده یِ خواهش نفسیم حقیقت تلخ است

هر طرف می کشد و صید نوک قلابیم

 

چشم امید به هر بی سر و پایی داریم

نه مسبب که فقط ملتمس اسبابیم

 

نیمه شب باز در خانهِ تان را زده ایم

سالیانی است مقید به همین آدابیم

 

این دقایق به گدا لطف شما بیشتر است

شکر دارد که گدای کرم این بابیم

 

مطمئنیم به ما لطف فراوان دارد

دربه در هایِ حسینیم ... اربابیم

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 117
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 14:00
نویسنده:
نظرات(0)
ماه مهمانی خدای حسین توبه کردم به اتکای حسین حتم دارم خدا نگاهم کرد با دعای گره گشای حسین می شو

ماه مهمانی خدای حسین

توبه کردم به اتکای حسین

 

حتم دارم خدا نگاهم کرد

با دعای گره گشای حسین

 

می شود لحظه لحظهء این ماه

شامل حال ما دعای حسین

 

شک ندارم که توبهء ما را

می پذیرد خدا برای حسین

 

بی شک از رحمت خدا دور است

هر کسی نیست آشنای حسین

 

زندگی می فروشد و با آن

آبرو می خرد گدای حسین

 

قابل پیشکش ندارم هیچ

پدر و مادرم فدای حسین

 

به خدا که قیامتی کرده

در دل ما برو بیای حسین

 

هر زمانی که روزه می گیرم

بیشتر می کنم هوای حسین

 

این لب تشنه متصل کرده

روزه ام را به روضه های حسین

 

بی سبب نیست سفرهء افطار

می شود سفرهء عزای حسین

 

نیزه و تیغ بود و دشنه و تیر

محشری بود کربلای حسین

 

از دل خیمه تا لب گودال

خواهرش رفت پا به پای حسین

 

تکیه بر نیزهء غریبی داد

گریه می کرد نینوای حسین

 

نانجیبانه هلهله کردند

تا نیاید دگر صدای حسین

 

از مقابل سرش بریده نشد

سر بریدند از قفای حسین

 

وای از آن دم که ذوالجناح آمد

بی سوارش به خیمه های حسین

 

من بمیرم به خاطر خلخال

شد جسارت به بچه های حسین

 

رفت انگشت و بعد انگشتر

بعد از عمامه و عبای حسین

 

خرج صد روضه است تنهایی

قصهء تلخ بوریای حسین

 

آنقدر شأن و منزلت دارد

که خدا هست خونبهای حسین

 

تا قیامت به یاد می ماند

کی شود سرد ماجرای حسین

 

مهدی مقیمی


تعداد بازديد : 130
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:59
نویسنده:
نظرات(0)
گریه م نمیگیرد!بکا را دادم از دست یعنی کلید خیرها را دادم از دست تحسین یک عده مرا در عجب انداخت

 

گریه م نمیگیرد!بکا را دادم از دست

یعنی کلید خیرها را دادم از دست

 

تحسین یک عده مرا در عجب انداخت

رفتم پی مردم خدا را دادم از دست

 

چندیست که سجاده را بازش نکردم

چندیست که حال دعا را دادم از دست

 

مستی بعد از معصیت دارم!نه توبه

از بس گنه کردم حیا را دادم از دست

 

دیگر مناجات سحرهایم به هم خورد

آن لحظه های باصفا را دادم از دست

 

ناباب ها دور و بر من را گرفتند

بودن کنار اولیا را دادم از دست

 

تا میهمان حضرت عبدالعظیمم

اصلا که گفته کربلا را دادم از دست

 

با قد خم آقا ز میدان آمد و گفت

زینب!عموی خیمه ها را دادم از دست

 

با بچه ها رخت اسیری را بپوشید

دیگر علمدار شما را دادم از دست

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 97
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:59
نویسنده:
نظرات(0)
کمکی کن بخدا آبرویم درخطر است چشم خشکیده ی من در طلب چشم تر است به طلا دست زدم خاک شد و خارم کرد نک

کمکی کن بخدا آبرویم درخطر است

چشم خشکیده ی من در طلب چشم تر است

 

به طلا دست زدم خاک شد و خارم کرد

نکند پشت سرم آتش عاق پدر است

 

واجب و مستحبم پای بطالت ها رفت

زهر بیداری شب غفلت وقت سحر است

 

آخر و عاقبتم سوء شده کاری کن

زندگی من غفلت زده ختم به شر است

 

وقت آن است بخوانید عدیله بر من

حال و روز دل من حالت یک محتضر است

 

بیشتر از همه محتاج کریمی توام

بار معصیت من از همه کس بیشتر است

 

یک زیارت بده تا زودتر آدم بشوم

مرهم درد گنهکاری من یک سفر است

 

کربلایی نشدم راهی هر روضه شدم

دل که راهی حرم نیست همش دربه در است

 

خواهری روی تل افتاد همان وقت که دید

دور یک یوسف مثله شده صدها نفراست

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 107
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:58
نویسنده:
نظرات(0)
من شدم بی کس شدم تنها بفریادم برس خسته ام از بازی دنیا بفریادم برس آمده شیطان زمین گیرم کند با لش

من شدم بی کس شدم تنها بفریادم برس

 خسته ام از بازی دنیا بفریادم برس

 

آمده شیطان زمین گیرم کند با لشکرش

تا نیفتادم هنوز از پا  بفریادم برس

 

با گناهانم خودم قبر خودم را می کنم

در سرازیری قبر اینجا بفریادم برس

 

هیچ چیزی بدتر از شرمندگی پیش تو نیست

یا بسوزانم همین جا یا بفریادم برس

 

حق همیشه با تو بوده ؛ آنکه بد کرده منم

خب  بکش از من حساب اما بفریادم برس

 

عاقبت یک روز یک جایی به دردت میخورم

پس نکن دیگر مرا رسوا بفریادم برس

 

پیش زهرا آبرویم میرود کاری بکن

روز محشر نه، همین حالا بفریادم برس

 

هرشب جمعه بده کار مرا دست حسین

جان من قربان این آقا بفریادم برس

 

یا جوانی کردن من را همین امشب ببخش

یا بحق اکبر لیلا بفریادم برس

 

گفت: بابا من که گفتم ارباً اربا می‌شوی

 بر سر نعشت شده دعوا بفریادم برس

 

می‌کشم زانو و می‌خندد به اشکم یک سپاه

 ای عصای پیری بابا بفریادم برس

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 125
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:58
نویسنده:
نظرات(0)
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکسته ی من! ای شکسته بال خودم! بخوان به لهجه ی اشک و بخوان به

بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم

دل شکسته ی من! ای شکسته بال خودم!

 

بخوان به لهجه ی اشک و بخوان به لحن سکوت

چقدر خسته ام از لحن قیل و قال خودم

 

اگر رسید صدایت به شور عشق بگو

مرا رها نکند لحظه ای به حال خودم

 

شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان

که رزق گریه بگیرم برای سال خودم

 

قرار بود من و تو به آسمان برسیم

مرا ببخش که اینگونه خود وبال خودم

 

شبی به لطف علی می رسم به صحن نجف

تمام عمر خوشم با همین خیال خودم

 

محمد میرزایی بازرگانی


تعداد بازديد : 97
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:58
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار ماه مبارک رمضان - اشعار مناجات با خدا بارم افتاده پشیمانم گرفتارم خدا گوشه چشمی کن به این س

اشعار ماه مبارک رمضان - اشعار مناجات با خدا

 

بارم افتاده پشیمانم گرفتارم خدا

گوشه چشمی کن به این سائل گره دارم خدا

 

من گنه کارم ولی چوبم نزن درمان بده

مبتلای نفسم و بدجور بیمارم خدا

 

این بلاها که می آید باطناً کفاره است

چندسالی هست برکت رفته از کارم خدا

 

توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد آن

آمدم پیش تو با این شرم سرشارم خدا

 

رو به این و آن زدم اما کسی کاری نکرد

هی شکستم هی شکستم مثل آوارم خدا

 

با دل پر آمدم بغض مرا بشکن سریع

تا سحر پای گناهم اشک میبارم خدا

 

هرشب جمعه دلم تنگ است تنگ کربلاست

بیقرارم بیقرار صحن دلدارم خدا

 

مادر من بی سپر پشت در خانه نشست

تا قیامت از درو دیوار بیزارم خدا

 

اگر شاعر این شعر را میشناسی لطفا اطلاع دهید


تعداد بازديد : 73
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:57
نویسنده:
نظرات(0)
اشعار ماه مبارک رمضان - اشعار مناجات با خدا از عمر، سهمم جز خجالت نیست اصلاً غیر از پشیمانی و حسرت

اشعار ماه مبارک رمضان - اشعار مناجات با خدا

 

از عمر، سهمم جز خجالت نیست اصلاً

غیر از پشیمانی و حسرت نیست اصلاً

 

از چشمت افتادم که افتادم به ذلّت

بی آبرو را قدر و قیمت نیست اصلاً

 

هر سمت میرفتم تهش بن بست میشد

دلمرده را نور هدایت نیست اصلاً

 

تفصیر این بار گناهم شد که در من

حال بکا، حال عبادت نیست اصلاً

 

آلوده دامانی بدستم کار داده

جوری که امید شفاعت نیست اصلاً

 

جا میزنم در راه حق با یک اشاره

افسوس دیگر استقامت نیست اصلاً

 

خیری نمی بیند ز عمرش بی تعارف

در هر دلی شوق زیارت نیست اصلاً

 

ری کربلای ماست ما در کربلاییم

در عاشقی حرف مسافت نیست اصلاً

 

از مرده احیا کردنش اثباتمان شد

خاکی به دنیا مثل تربت نیست اصلاً

 

زینب میان این اراذل ای برادر

در گوشه گودال راحت نیست اصلاً

 

یک جای سالم نیست تا زینب ببوسد

بوسیدنت انگار قسمت نیست اصلاً

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

 


تعداد بازديد : 279
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:57
نویسنده:
نظرات(0)
توصیه مناجاتی هنگام دعا قلب حزین داشته باش یعنی که دلی خدای‌بین داشته باش گر با دل آگاه خدا را خو

توصیه مناجاتی

 

هنگام دعا قلب حزین داشته باش

یعنی که دلی خدای‌بین داشته باش

گر با دل آگاه خدا را خواندی

آنجا به اجابتش یقین داشته باش

***

پیامبر اعظم(صلوات‌الله‌علیه):

أُدْعُوا اللهَ وَ أَنْتُمْ مُؤْمِنُونَ بِالْإِجَابَةِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً مِنْ قَلْبٍ غَافِلٍ لَاهٍ

خدا را بخوانید و به اجابت دعاى خود ایمان داشته باشید و بدانید كه خداوند دعا را از قلبِ غافل و بی‌توجه، نمی‌پذیرد.

نزهة الناظر، ص۱۹


تعداد بازديد : 91
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:55
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا-شب جمعه قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین طلوع ما

مناجات با خدا-شب جمعه

 

قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین

خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین

  طلوع  ماه  مبارک   مبارکش   باشد

کسیکه روزه ی خود سازد ابتدا به حسین

خوشا  به  روزه ی  مقبول  روزه  دارانی

که ابتدا به حسین است و انتها به حسین

اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان

به هر دعا که توانی خدای را به حسین

سلام  باد  بر  آن  روزه  دار  تشنه  لبی

که آب نوشد و گوید سلام ما به حسین

شروع و آخر  این ماه  با زیارت  اوست

چه عزت است که داده است کبریا به حسین

زیارتش   سه  شب   قدر  لذتی  دارد

شب علی است ولی باید التجا به حسین

خدای  عالمیان  می دهد  جوابش  را

دهد سلام هر آنکس زهرکجا به حسین

نما  روایت  ابن  شبیب  را  تفسیر

زاشک صبح و شب حضرت رضا به حسین

سه روز اگر تن او بود بر زمین داده است

فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین

تو ای خدای حسین و علی در این رمضان

قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین

موید از در  این  خانه  رو  نگرداند

قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین

 

سید رضا موید خراسانی


تعداد بازديد : 245
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:54
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی ای امید عبد مسک

مناجات با خدا

 

ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی

عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی

ای امید عبد مسکین ، یا غیاث المستغیثین

بارش رحمانی تو ،بنده را در بر گرفته

از دم قرآنی تو، فطرس دل پر گرفته

گوشه ی مهمانی تو جا دلی مضطر گرفته

زد شکوفه گلشن دین ، یا غیاث المستغیثین

بهر اهداء در حریمت طاعتی قابل ندارم

بر سر خوان نعیمت جز دلی غافل ندارم

من بجز لطف عظیمت خواهشی در دل ندارم

شد به ذکرت سینه آذین ، یا غیاث المستغیثین

تو منایی تو صفایی تو نمازی تو نیازی

تو به هر دردی دوایی تو خدای چاره سازی

تو به خوبان همنوایی از بدان در احترازی

غافرالذّنب المحبّین ، یا غیاث المستغیثین

از من آلوده دامن بنده ی بدتر نداری

جز گذشت از کرده ی من چاره ای دیگر نداری

از سر من وقت مردن سایه ات را بر نداری

قاضی الحاجات شاکین ، یا غیاث المستغیثین

از ازل از ابتدایی تا ابد تا انتهایی

راحم هر بینوایی تو معزّ من تشایی

راحم هر ببینوایی عاشق اشک گدایی

روح عالی مضامین ، یا غیاث المستغیثین

زمزم اشکم روانه شد ز مژگان بارالها

کی شوم هم آشیانه با شهیدان بارالها

کی ببینم با ترانه روی جانان بارالها

انت با ربَّ المطیعین ، یا غیاث المستغیثین

کی شود اندر هوای دلبرم پر وا نمایم

کی شود در کربلای سرورم غوغا نمایم

کی شود جانم به پای حضرتش اهدا نمایم

ای فدایت جان شیرین  ، یا غیاث المستغیثین

عقده دار کربلایم من که شیدای حسینم

جان نثار کربلایم عبد رسوای حسینم

بیقرار کربلایم محو آوای حسینم

ای گل طاها و یاسین ، یا غیاث المستغیثین

 

سید محمد میر هاشمی


تعداد بازديد : 117
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:53
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا الهی من بدم استغفرالله گنه کار آمدم استغفرالله نگفتم با دلم برگرد ای دل چه کردم ب

مناجات با خدا

 

الهی من بدم  استغفرالله

گنه کار آمدم  استغفرالله

نگفتم با دلم برگرد  ای دل

چه کردم با خودم  استغفرالله

ندارد ناله ام  تأثیر دیگر

ز خود غافل شدم  استغفرالله

بجز کوی تو ای رب کریمم

به هر در سر زدم استغفرالله

خجالت میکشم حتی ز یاد

گناه بی حدم  استغفرالله

اگر چه من بدم عبد رضایم

اسیر مشهدم  استغفرالله

بزیر سایه ی  گلدسته هایم

و دور از گنبدم  استغفرالله

خدا را شکر  آقای رئوفم

نکرد از خود ردم استغفرالله (الحمدلله(

من آخر از گل کرب و بلایم

شهید مرقدم استغفرالله

مگر آن بی کفن دستم بگیرد

که من خیلی بدم استغفرالله

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 157
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:45
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید در موج بلا یکه و تنها نگذارید ما را به شهیدان برسانید دو

مناجات با خدا

 

از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید

در موج بلا یکه و تنها نگذارید

ما را به شهیدان برسانید دوباره

بر موج دلم حسرت دریا نگذارید

ماه سحر و ذکر و ابوحمزه و توبه است

در ماه خدا، دل سرِ دنیا نگذارید

هنگامۀ توبه است، غنیمت شمریدش

هی توبه از امروز به فردا نگذارید

غیر از در این خانه کجا روی بیاریم

ما را به کسی غیر علی وا نگذارید

خوب است سر سفرۀ افطار به یاد

لب های حسین آب گوارا نگذارید

این حرف، خودش روضۀ گودال حسین است

اینقدر نمک بر دل زهرا نگذارید

آهسته تر ای لشکریان، فاطمه اینجاست

اینگونه روی حنجره اش پا نگذارید

 

وحید محمدی


تعداد بازديد : 149
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:44
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا تا نشاندند سر سفره احسان، ما را راه دادند در این روضه ى رضوان، ما را یعنى از سمت سماو

مناجات با خدا

 

تا نشاندند سر سفره احسان، ما را

راه دادند در این روضه ى رضوان، ما را

یعنى از سمت سماوات ،بشارت دادند!

رمضان مى دهد آرامش قرآن ،ما را

كیست هر آینه در عرش ،پر از آوازست؟

نیمه شب خوانده به دل ،سورۀ انسان ، ما را!

فرصت عاشقى از جانب حق صادر شد!

محو عشق است نماز شب جانان، ما را

باز از مأذنه ،گلبانگ وفا مى آید

آه، بخشیده مگر حضرت سبحان، ما را!

با نسیم سحر و عطر ابوحمزه و اشك

ابر دل برده در اندیشۀ باران ، ما را

چشم دل وقت سحر منتظر دلدار است!

كاش پایان برسد روزۀ هجران ما را

 

محمد مهدی عبدالهی


تعداد بازديد : 253
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:43
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات با خدا عمرت به سر آمد کجا بودی تو بنده ؟ از خالق خوبت جدا بودی تو بنده از ما بدی دیدی مگر ای

مناجات با خدا

 

عمرت به سر آمد کجا بودی تو بنده ؟

از خالق خوبت جدا بودی تو بنده

از ما بدی دیدی مگر ای دلشکسته ؟

با ما چرا نا آشنا بودی تو بنده ؟

چشم انتظار توبه ات بودم بیایی

تا بخشم عصیانت ، کجا بودی تو بنده

همراه با اهل معاصی بوده ای تو

گاهی جسور و بی حیا بودی تو بنده

گاهی تجرّی در گناهانت فزون شد

مست معاصی و خطا بودی تو بنده

هر بار خواندم تا به شهرالله آیی

عازم به صحرای جفا بودی تو بنده

در ارتکاب جرم غرق شور بودی

بی حال هنگام دعا بودی تو بنده

یک نیمه شب رو سوی درگاهم نکردی

بی بهره از حال بکا بودی تو بنده

سرمایه ات جز کرده ی باطل نباشد

بی حاصل از یا ربنا بودی تو بنده

در نامه ی اعمال تو خیری نمانده

در زمره ی اهل ریا بودی تو بنده

جای زکات و خمس و ردّ مال ایتام

در رشوه خواری در ربا بودی تو بنده

نه حمد و تسبیحی ، نه شکریّ و نه ذکری

با نفس اما همنوا بودی تو بنده

با این همه زشتی تو را می بخشم آری

چون دوستدار مرتضی بودی تو بنده

در آتش قهرم نمی سوزد دلت چون

گریه کن خیرالنسا بودی تو بنده

از هر عذابم دور هستی که به هیئت

در حصن شاه کربلا بودی تو بنده

هر قطره اشکت شعله ها خاموش سازد

چون شیعه ی آل عبا بودی تو بنده

 

سید محمد میر هاشمی


تعداد بازديد : 61
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 13:08
نویسنده:
نظرات(0)
رسیدم مرا غرق احسان کنی جهان مرا نور باران کنی مرا در خیابان تنهایی ام پریشان تر از هر پریشان کنی ال

رسیدم مرا غرق احسان کنی
جهان مرا نور باران کنی
مرا در خیابان تنهایی ام
پریشان تر از هر پریشان کنی

الهی و ربی و یا سیدی
لبم را به نامت غزل خوان کنی
ستاره ستاره به هر قطره اشک
شب صورتم را چراغان کنی
دل رو به ویرانی ام را خدا
دوباره در این ماه بنیان کنی
مرا در نسیم سحرهای نور
به عطر مناجات مهمان کنی

الهی اعوذ به وجه الکریم
منم بنده عاصیت یا رحیم

به مهمانیت بی نوا امدم
پریشان و بی دست و پا امدم
من از هر چه محتاج محتاج تر
به درگاه لطف شما امدم
پی لحظه هایی که از دست رفت
به دنبال یک روشنا امدم
من از خود صدایی ندارم خدا
به لطف ابوحمزه ها امدم
و من این لی خیر یا ربنی
ببین مانده از هر کجا امدم
و الحمدلله یدعوننی
شنیدم که گفتی بیا امدم

من از سمت تنهایی ام میرسم
برای شکوفایی ام میرسم

به یا ربنای شب مرتضی
در این ماه عاشق ترم کن خدا
به تسبیح زهرا از این روزه ها
مرا تشنه جام وصلت نما
پس از تشنگی عاشقی در پی است
سر سفره افطار و اشک و دعا
زبان روزه و دل پی روضه است
عجب روضه ای دارد این روزه ها
در این روزهای گرم پر از تشنگی
شده ذکر قلبم عطش کربلا
عطش بود و شرمندگی رباب
عطش بود و لالایی بی صدا
عطش بود و در خیمه ها کودکی
که فریاد میزد عمو جان بیا
عطش بود و گودال و باران سنگ
و زینب که میدید این صحنه را

لب تشنه از دشنه سیراب شد
لب تشنه بر نیزه ها قاب شد
حسن کردی


تعداد بازديد : 103
پنجشنبه 20 خرداد 1395 ساعت: 9:34
نویسنده:
نظرات(0)
پرده ی عفو تو شده ساتر بس که پوشانده ای عیوبِ من پس بیا و دوباره تو بگذر از من ای غافر الذنوبِ من معصی

پرده ی عفو تو شده ساتر
بس که پوشانده ای عیوبِ من
پس بیا و دوباره تو بگذر
از من ای غافر الذنوبِ من


معصیت سنگ کرد دلِ من را
کاش قدری رقیق بودم من
یا رفیق من لا رفیق له
گفتم و نارفیق بودم من

بودی و من  گناه میکردم
پیشِ تو بی آبرو شده ام
نانِ تو خوردم عبد شیطانم
چقدر بی چشم و رو شده ام

گیرم آخر مرا تو بخشیدی
از خجالت بگو چکار کنم؟
وای لا یمکن الفرار از تو
از خجالت کجا فرار کنم؟

توشه ی قبری هم ندارم من
کوله بار گناه شد سهمم
ای که گفتی فمن یمت یرنی
من به این گفته ی تو دلگرمم

مصطفی رفیعی


تعداد بازديد : 83
پنجشنبه 20 خرداد 1395 ساعت: 9:34
نویسنده:
نظرات(0)
بهانه ای بده دستم تو را رها نکنم به راه کج نروم من،دگرخطا نکنم بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما برای هرچه

بهانه ای بده دستم تو را رها نکنم
به راه کج نروم من،دگرخطا نکنم
بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما
برای هرچه که دیدم سر و صدا نکنم

دوباره دعوتم و باز هم بدهکارم
حساب کرده مرا کاش من جفا نکنم
گرفته دست مرا تا به راه کج نروم
رسیده وقت اجابت نگو دعا نکنم
به خاک کرببلا ی حسین مأنوسم
به غیر جنت العلی من اقتدا نکنم
حسین هستی من را برای خود کرده
به غیر نوکریش هیچ اعتنا نکنم
مخواه از من دلداده درهمین رمضان
دوباره عزم زیارت به کربلا نکنم

سیدمهدی میری


تعداد بازديد : 63
پنجشنبه 20 خرداد 1395 ساعت: 9:33
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 8
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف