حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
قتیل تیغ تو در خون تپید با امید

قتیل تیغ تو در خون تپید با امید
هرآن شهید تو شد شد شهید با امید

به شوق خنجر تو با زبان الکن نبض
چه حرفها زده حبل ورید با امید

نشد ز شدت شمشیر غم دوتا کمرش
دلی که انس گرفته شدید با امید

به فکر عطر فشانی برای عشاق است
صبا که گیسوی گل را کشید با امید

کبوترانه در این دشت رفتم و دیدم
عقاب از سر سنگی پرید با امید

سرشک رفت بگوید ز غم به یار که چشم
در التماس لبش را گزید با امید

چنان که پیر به مقصد رسد به لطف عصا
دلم چه ساده به منزل رسید با امید

بهانه اییست شفای شمیم پیراهن
بیا که دیده ی یعقوب دید با امید

ز یک درخت میان شراره ها ای دل
شود صدای خدا را شنید با امید

دم از مسیح نخواهم که وامدار بود
از آنچه روح به مریم دمید با امید

شود لطافت باران خشونت سیلش
هرآنکه لطف خدا را ندید با امید

ز نرمی دل یزدان دلا ببین داوود
چو نخ گرفت به دستش حدید با امید

شرف مجو ز کسی جز خدا که رسوایی ست
عزیز یوسف خود را خرید با امید

ببین که دزد در بسته را به یک سوزن
نمود باز به جای کلید با امید

به نا امیدی از این در مرو بزن فالی
لباس بر تن شب شد سپید با امید

ز یأس عید تو گردد عزا به خود بازآ
و گشت شام عزا صبح عید با امید

نه مثل تاک پریشان چو نخل سر بکشم
بجای می بزنم گر نبید با امید

نشسته منتظرم تا گریزم از زاهد
چو آهویی که ز دامی رمید با امید

خلاف حرکت دست درختهای بلند
زد از جنون به زمین دست بید با امید

چه دامها که به دور خودم نمودم پهن
که تارتن به تغافل تنید با امید

برای جذب نگاه مطهر یوسف
چه دستها که به مجلس برید با امید

به باغبان نرسد این خبر که گلچینی
برای نان شبش لاله چید با امید

شراب خوردم و گفتم خدا ببخشاید
خوشم که مستی ما شد مزید با امید

به استواری قرآن که وعده داده خدا
وعیدها همه گردد نوید با امید

به شوق نقش هدایت به جبهه ی ما بود
حماسه ایی که حسین آفرید با امید

حسین! آنکه سروده برای عشاقش
به راه عزت خود سر دهید با امید

برای مرهم زخم دل محبانش
مسیر شعر به روضه کشید با امید

امید چونکه شود یأس پیر خواهد کرد
حسین بر سر اکبر رسید با امید

به خنده گفته ی شش ماهه تير را عجب است
پی مراد نیافتد مرید با امید

به عشق روی اباالفضل تا ابد هر رود
گرفت دامن سروی رشید با امید

برای آنکه نیافتد به دشت خون عریان
چو غنچه پیرهنش را درید با امید

برای شمر ! که لرزد به جای دستش دل
شمیم یاس به هر سو وزید با امید

دوباره خواست ببیند حسین را خواهر
ز تل به مقصد مقتل دوید با امید

چه نسبتی ست به غم.میدهند زینب را
برای بوسه به مقتل خمید با امید

ز ناقه در پی آغوش بر زمین افتاد
چو شبنمی که ز برگی چکید با امید

رقیه نقش یتیمی کنار بابا را
به روی خاک خرابه کشید با امید

به تیغ تکیه مکن در نبرد مظلومان
که بود محضر زینب یزید با امید

ز پاک بازی ارباب ماست عاشورا
در اوج نحسی خود شد سعید با امید

بیان واژه نشان امیدهاست که گفت
تفاوت است میان امید با امید

هدف ندیدن تنهایی است از این رو
غریب از همه شد ناپدید با امید

چه قصرها که بنا کرده ام به کاخ خیال
چو شاملو که بسازد سپید با امید


 

 

محسن_قاسمی_غریب

 


تعداد بازديد : 607
سه شنبه 15 فروردین 1396 ساعت: 6:37
نویسنده:
نظرات(0)
در سنین کودکی بانو شما

یا_بنت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام

حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها


در سنین کودکی بانو شما
شاهد غم های حیدر بوده ای
بعد از آن که میخ بر پهلو گرفت
همدم شبهای مادر بوده ای

گریه هایت بی امان بوده یقین
روز و شب در خاطرت رنجیده ای
بعد از آن که خانه را آتش زدند
مادرت را بین بستر دیده ای

در قنوت هر نماز فاطمه
شک ندارم بیقراری کرده ای
مثل زینب با غم و اندوه و آه
بعد مادر خانه داری کرده ای

تازه اینجا اول آوارگی است
غصه و غم های تو پایان نداشت
زندگی کردن برایت هیج وقت
لحظه ای دور از حسین امکان نداشت

کربلا با چشم هایت دیده ای
غارت انگشتر و خلخال را
نه نشد آخر فراموشش کنی
ماجرای خنجر و گودال را

هر دم از غم های دشت کربلا
اشک تو جاری شده بی اختیار
هرگز از یادت نرفته لحظه ای
هتک حرمت های مرد نیزه دار

بعد سقا با رشادت های خود
تو علمداری زینب کرده ای
پابه پای کودکان در کوچه ها
سنگ از بام منازل خورده ای

یاد داری که سه ساله دختری
در بیابان بر زمین افتاده بود
تا رسیدی در خرابه بر سرش
پیش چشمان پدر جان داده بود

علی علی بیگی


تعداد بازديد : 269
سه شنبه 08 فروردین 1396 ساعت: 12:44
نویسنده:
نظرات(0)
چون در آغاز،که اسلام پیمبر مخفی ست

بسم_الله_الرحمن_الرحیم

یا ام_کلثوم سلام الله علیها

چون در آغاز،که اسلام پیمبر مخفی ست
جایگاه تو در اوهام سخنور مخفی ست

طبع را تیشه زدم تا که به گنج تو رسم
رگه در معدن یاقوت سراسر مخفی ست

کم نوشته ست ز تو در دل تاریخ قلم
در دل خاک سیه چهره ی گوهر مخفی ست

فاطمه چون شب قدر است اگر پنهانی
تو شدی آیه ی چارم که به کوثر مخفی ست

رؤیت رب ز بزرگیش نگردد حاصل
شأن تو نیز چنان مرقد مادر مخفی ست

ذره دانست اگر مدعی وصل شود
آتش کینه ی خورشید مطهر مخفی ست

پس نگویید که مرداب به مهتاب رسید
دوزخی پشت همین تهمت ابتر مخفی ست

ناخدا هست اگر زینب و کشتی ست حسین
ام کلثوم در این بحر چو لنگر مخفی ست

خواهر کوچک زینب شده کز روی ادب
هرچه شمشیر برافراخته خنجر مخفی ست

نعره ی شیر نگردید به زنجیر مهار
پشت هر خطبه ی او جلوه ی حیدر مخفی ست

قدرت نطق تو از کوفه خرابه سازد
روز بازوی علی بر در خبیر مخفی ست

دامن عصمت تو در دل بازار سرود
شرف زن به همین ساحت معجر مخفی ست

مادرانه تو مرا لطف نمودی که مدام
پشت ارباب کرم داشته نوکر مخفی ست

با تو وحشت ز قیامت ننموده ست غریب
دانه کی از نظر لطف کبوتر مخفی ست

محسن قاسمی


تعداد بازديد : 263
سه شنبه 08 فروردین 1396 ساعت: 12:44
نویسنده:
نظرات(0)
نگاه آسیه‌ها محو در قداست اوست

حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها

نگاه آسیه‌ها محو در قداست اوست
حیا، ادب‌شده‌ی مکتب نجابت اوست

به شأن و رتبه‌ی او غبطه می‌خورد مریم
دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست

غریب‌تر ز حسن نام ام کلثوم است
که خاک‌خوردن نامش نشان غربت اوست

نوشته‌اند فلک غرق ذکر تسبیح است
حسین گفتن با آه هم عبادت اوست

لهوف مختصری از مصائب بانوست
لهوف گریه‌کن روضه‌ی اسارت اوست

فقط مقابل او نام شام را نبرید...
اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست

دوباره مرثیه‌ی قتل صبر می‌خواند
از آن شلوغی گودال این غنیمت اوست

شهیده‌ی غم گودال باید او را خواند
حسین ذکر مدام دم شهادت اوست
                             
محسن_حنیفی


تعداد بازديد : 212
سه شنبه 08 فروردین 1396 ساعت: 12:42
نویسنده:
نظرات(0)
و کوه ها همه کاهند در برابر زينب

تقديم به حضرت ام_کلثوم سلام الله عليها

و کوه ها همه کاهند در برابر زينب
که صبر! موي سپيدي ست زير معجر زينب

تو کيستي و چه رازي ست در نگاه تو پنهان
که برگزيده فقط شانه ي تو را سر زينب

عقيله وقتي از آغوشت التيام بجويد
چگونه از تو بگويم چگونه خواهر! زينب

چگونه مقتل رنج تو را نديده بگيرم
تو نيم ديگر اويي نه نام ديگر زينب

شکوه نام تو و رادمردي تو و صبرت
شبيه هيچ زني نيست غير مادر زينب

چه دردها که کشيدي در آن غروب که ديدي
به روي نيزه نشسته سر برادر زينب

تو خود الهه ي شعري و اشک توست تغزل
حماسه مي چکد از خطبه ی تو یاور زينب!

#سیدجوادمیرصفی


تعداد بازديد : 313
سه شنبه 08 فروردین 1396 ساعت: 12:42
نویسنده:
نظرات(0)
نمی گیرد کسی در آسمان شیعه جایت را

برای حضرت #ام_کلثوم سلام الله علیها

نمی گیرد کسی در آسمان شیعه جایت را
اگر چه یادمان رفته است تاریخ عزایت را

به خاکستر نشینیم مرو،،تا عرش می آیم
اگر خرجم‌کنی در یک نمازت،اهدنایت را

دلم می خواست دنبال شما باشم،ولی عباس
ز غیرت پاک کرده از قفایت رد پایت را

دل زهرا نمی خواهد که پایت در میان آید
وَ اِلّا می شنیدم در پس در  های هایت را

علی نفس رسول و نفس زینب ام کلثوم است
به زینب می رسم ‌گر که بجویم ابتدایت را

طنین خطبه ات می بردمان تا حنجر زینب
اگر دنبال می کردیم آهنگ صدایت را

سر انگشت تو تدبیر خداوند است ،،حتی گر
دمی گردن بگیرد ریسمانی دست هایت را

تو کشتی نجاتی مثل زینب حیف شد اما
عطش از پا در آورد آخر سر ناخدایت را

مشخص بود عمق غصه ات از طاقتِ طاقتح
گرفتی زودتر از خواهر اجر کربلایت را

بنا شد روضه ات را مجتبی در خانه اندازد
و زهرا دم‌کند با دست های خویش چایت را


حسین واعظی


تعداد بازديد : 255
سه شنبه 08 فروردین 1396 ساعت: 12:40
نویسنده:
نظرات(0)
از فضل تو به جود تو، هستم فراری

یا صاحب الزمان (عج)

 

از فضل تو به جود تو، هستم فراری

امکان ندارد که شوم از فقر، عاری

 


من را تحمل کن اگر چه دست تقدیر

گاهی اذیت میکند گل را به خاری

 

روزی تو خواهی آمد اما بی شک آن روز

از من نخواهد ماند جز سنگ مزاری



ماندم بگریم یا بخندم از سر شوق

هر صبح جمعه میکنم با خنده ، زاری

 

خالق نشاند عاقبت یک صبح جمعه

بر دامنت ای دوست، ما را چون غباری

 

با اشک، چشمم باید از کاسه درآید

تا شام ، ما را هست با این دیده ، کاری

 

 

جعفر ابوالفتحی


 


تعداد بازديد : 327
سه شنبه 08 فروردین 1396 ساعت: 4:49
نویسنده:
نظرات(0)
به دنیا آمده اما به دنیا دل نمیبندد

به دنیا آمده اما به دنیا دل نمیبندد
ببین این کودکِ زیبا چه با اکراه میخندد

اگرچه آمده باید به سمت عشق برگردد
گُلی که بانسیمی هم رُخَش آزرده میگردد

اسیرِ دلخوشی های کمِ دنیا نخواهد شد
یقینأ با وجودِ او علی تنها نخواهد شد

مبادا شعله ی شمعی بگیرد دامنِ او را
مبادا  گرمی آهی بسوزاند تنِ او را

به یُمنِ مَقدَمش حالا شده حالِ پدر عالی
سیاهی نعره خواهد زد شبیه طبلِ توخالی

قسم بر هستی بابا قسم بر سوره ی کوثر
پیمبر دختری دارد ولی مادرتر از مادر

شده او هستی مولا ؛علی هم عشق ناب او
شده او مادرِ آب و علی هم بوتراب او

از این رو عاشقِ بوی دل انگیز نمِ خاکم
ازاین رو مست و مشتاقِ حدیث ناب لولاکم

علی شد فاتح خیبر ؛جهان در کار او مانده
یقینأ پشتِ او زهرا دمادَم چار قُل خوانده

به دنیا آمده اما ندارد حالِ دنیا را
نمیفهمد به جز مولاکسی اوصافِ زهرا را

چه زیبا می شود زهرا دعاگوی علی باشد
و بازوبندِ "یازهرا "به بازوی علی باشد

علیٌ حُبه جُنّهَ قَسیمُ النار و الجَنَه
وَصیُ المُصطَفیٰ حَقّا اِمامَ الاِنسِ وَ الجِنَه


محسن_کاویانی


تعداد بازديد : 246
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:34
نویسنده:
نظرات(0)
اوّل دفتر سالم بنویسید حسین(ع)

شعر شروع سال

اوّل دفتر سالم بنویسید حسین(ع)
برکت روزی و مالم بنویسید حسین(ع)
رازق مردم عالم؟؟ بنویسید حسین(ع)
نام ارباب حلالم... بنویسید حسین(ع)

چه حسینی که جهان عرصهء یکتازیِ اوست
چه حسینی که گهی خلق ملک بازیِ اوست

چه حسینی که قتیل العبراتش خواندند
فَلَک و مُلک و مَلک ، فُلک نجاتش خواندند
جاودانهای جهان آب حیاتش خواندند
بی سبب نیست که اعلا درجاتش خواندند

سجدهء آخر او را چه مقامی دادند
که سماوات ازین سجده به خاک افتادند

به خداوند قسم! روح معاد است حسین(ع)
به کرامات حسن! باب مراد است حسین(ع)
کفر اگر ظلم کند اذن جهاد است حسین(ع)
گرچه امروزه در این شهر زیاد است حسین...

أحدی مثل جگر گوشهء زهرا(س) نشود
مرد و مردانه نگردید که پیدا نشود

مثل آقا ضربان دل ماهم زهراست(س)
نقش دیوار و در منزل ماهم زهراست(س)
سربلندیم همه.. حاصل ماهم زهراست(س)
بهترین گریه کن محفل ماهم زهراست(س)

زیر آن دشنه چو خورشید درخشید حسین(ع)
هرکسی گفت «بُنَیَّ» ... بنویسید : حسین(ع)

عماد_بهرامی_سکوت


تعداد بازديد : 1162
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:33
نویسنده:
نظرات(2)
نور زهرا شد و منور شد

نور زهرا شد و منور شد
شب قدر نبی مقدر شد

نه خدیجه به دامنش آورد
بلکه زهرا خدیجه آور شد

در زمان حیات این خانم
هیجده بار صبح محشر شد

آب در صورت تو خود را شست
بعد در فقه ما مطهر شد

فاطمه در نسیم چون دم زد
نَفَس هر گلی معطر شد

تا که ناموس حق نزول کند
چشم هر پنجره مشجر شد

هیجده سال در فراق او
کل گل های عرش پر پر شد

روز تکمیل خلقت زهرا
خستگی از تن مَلَک در شد

هرکه نزدیک تر به فاطمه بود
رتبه اش پله پله بهتر شد؛

پسر فاطمه حسین شد و
پدر فاطمه پیمبر شد

فاطمه به خودش بلی گفت و
علی از آن به بعد حیدر شد

مصطفی بعد بعثتش اما
فاطمه قبل خویش کوثر شد

کفه ی مرد ها که سنگین گشت
فاطمه جلوه کرد دختر شد

با نبی و علی و اولادش
فاطمه با همه برابر شد

زیر پایش بهشت جاوید است
بعد از این جمله زود مادر شد

مانده ام آفتاب قبل از تو
به کجا سر گذاشت و سر شد

مهدی_رحیمی_زمستان


تعداد بازديد : 383
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:32
نویسنده:
نظرات(0)
به امکان کسی دلداده ام کز شدت اعجاز

به امکان کسی دلداده ام کز شدت اعجاز
جمل را در ته سوزن کند با بار کوهانش

 مگو گستاخ شیون بوده این نو شاعرالکن
به قدروسع خود کرده است"معنی"تازه کتمانش

استاد_محمدسهرابی_معنی


تعداد بازديد : 271
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:31
نویسنده:
نظرات(0)
لاله و یاس و یاسمن آمد

( تقدیم به مادر سادات)

لاله و یاس و یاسمن آمد
عشق یزدان ذوالمنن آمد
دخترشیربت شکن آمد
به که یار اباالحسن آمد
آریا وقت این سخن آمد
شده میلاد مادرم زهرا

چقدر آسمان صفا دارد
پرتویی از ستاره ها دارد
هر طرف عطر جان فزا دارد
خنده هر عاشق ولا دارد
زیر لب اینچنین نوا دارد  
فاطمه فاطمه گل طاها

آمد آنکه قرار دلها شد
ازقدومش زمانه زیبا شد
طبع این نوکرش شکوفا شد
دلخوشی ها دوباره احیا شد
سالروزفرار غمها شد
زقدوم نگار بی همتا

بهترین خلق دست یزدان است
هم دلیل ست و هم که برهان است
نه فقط کوثرست که قرآن است
هرگدایش چنان سلیمان است
درد داری بیا که درمان است
بس که دارد محبتی والا

جان فدایش که جانفدا باشد
همه هستی مرتضی باشد
ناشر رایت الهدی باشد
معنی شمس والضحی باشد
مادر شاه کربلا باشد
این بود قطره ای از آن دریا

جنت حق سرای این بانو
صد مسیحا گدای این بانو
چون طلا خاک پای این بانو
خیر اولی دعای این بانو  
روی دوشم لوای این بانو
آبرو داده پرچمش بر ما

من کجا مدح این گل گلها
این سراپا شکوه زیورها
تاجدار تمام مادرها
ذکر لبهای اهل منبرها
معجزات همه پیمبرها
بوده یافاطمه و یازهرا

 

رضا_آهی


تعداد بازديد : 335
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:31
نویسنده:
نظرات(0)
چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته

چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته
منا و مروه و حتی صفا اجازه گرفته

چه دختری که برای غم دقایق عمرش
قَدَر نشسته دو زانو، قضا اجازه گرفته

چه دختری که به وقت تنفسش به تواتر
برای لمس دهانش هوا اجازه گرفته

چه دختری که پدر قبل از اینکه آمده باشد
ازاو به رفتن غار حرا اجازه گرفته

چه دختری که پدر در کنار خانه اش از او
چه قدر در زده و بارها اجازه گرفته

علی در اصل زخود خواسته ست حاجت خود را
زهمسرش به خدا هرکجا اجازه گرفته

چه همسری که علی در مقام زهد از اسمش
برای گفتن هر ربنا اجازه گرفته

چه همسری که به هنگام فتح قلعه ی خیبر
نبی جدا، علی از او جدا اجازه گرفته

چه همسری که ز خاک مزار گمشده ی او
به قد کشیدنش ایوانْ طلا اجازه گرفته

چه مادری که حسن درتب کشاکش رزمش
برای صلح از او در خفا اجازه گرفته

چه مادری که از او درکنار کعبه حسینش
برای کوچ به کرب و بلا اجازه گرفته

چه مادری که از او بی گمان امام رضا هم
برای فتح مقام رضا اجازه گرفته

چه مادری که از او شنبه تا به جمعه دهانم؛
برای گفتن«مهدی بیا» اجازه گرفته

مهدی_رحیمی_زمستان


تعداد بازديد : 817
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:30
نویسنده:
نظرات(0)
دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش


دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش
دخیل چادر دخت رسول اعظم باش

به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را
بدین طریق به چشم خدا مکرم باش

عبودیت به صفات ربوبیت برسد
بیا و عبد خداوند باش ، رب هم باش

تو جمع عالم دنیا و آخرت هستی
مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش

اگر چه عبد به غیر از " نمیتوانم" نیست
ولی معیت رب هست " میتوانم " باش

مباش چاه سر راه یوسفان خدا
به فکر تشنه لبان باش و چاه زمزم باش

مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت
به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش

ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند
از این به بعد دمادم به یاد آن دم باش

به سفره خانه ی حاتم مبر نیاز ، اما
اگر به خانه ی تو آمدند حاتم باش

اگر درست نکردی ، خودت درست بمان
کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش

غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن
ولی به غصه همسایه هات مرهم باش

بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد
بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش

شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان
شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش

چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه
به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش

گر ایستاده بمیری شهید میمیری
درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش

کلید قفل شهادت بدست این اشک است
امیدوار به این اشکهای نم نم باش

خروش پیر جماران شده چه دریایی
نو نیز حداقل قطره ای ازین یم باش

آهای امت اسلام ! بهر پیروزی
دخیل چادر دخت رسول اکرم باش

علی_اکبر_لطیفیان

 


تعداد بازديد : 268
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:29
نویسنده:
نظرات(0)
سر منشاء خیر و برکاتی زهرا


حضرت_زهرا_س

سر منشاء خیر و برکاتی زهرا
بــــانــــیِّ تــمــــام هَــیَئــــاتــی زهرا

با دست تو کربلای ما امضا شد
تو بـــرگ بــرات عتباتــــی زهرا

روح_الله_نوروزی


تعداد بازديد : 339
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:28
نویسنده:
نظرات(0)
پر خرد نرسد تا معانی نامش

مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها

پر خرد نرسد تا معانی نامش
شکسته بال خیال از تصور بامش

چگونه وصف کنم جایگاه زهرا را
کسی که جنت ما هست تحت اقدامش

چه دختری ست که در مدحتش بود بابش
چه دختری ست که در خدمتش بود مامش

چه دختری که بر او جبرئیل نازل شد
برای عرضه ی وحی اش برای الهامش

مقام لیله قدر است ، لیله ی قدری..
... كه مانده ايم هنوز اول همان " لام " ش

گزاف نیست، تعجب مکن اگر گفتند
که هر پیامبری فاطمه ست پیغامش

علی که بودنش آرامش دو عالم بود
حضور دخت نبی مینمود آرامش

نماز بود و دعا بود ، شام تا صبحش
نجات خلق خدا بود ، صبح تا شامش

چگونه رزق خلائق بدست زهرا نیست
کسی که سوره رسیده برای اطعامش

به وقت میل انارش انار میل نکرد
خدای عزوجل هم نمود اکرامش

درخت دین پیمبر بلند قامت شد
خمید فاطمه تا قد کشید اسلامش

بدون فاطمه هر کس اگر طواف کند
لباس ذلت و خواری اوست احرامش

گدای فاطمه مسکین وقت و بی وقت است
فدای لطف بهنگام و نابهنگامش

زمان جنگ شهيدان به ما نشان دادند
که او چگونه گره باز میکند نامش

زمان ، زمان تجلی خطبه زهراست
خلیفه بازی و اینها گذشت ایامش

" عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد "
به شرط آنکه نیفتی به پنجه دامش
 
برای ذلت ما نقشه داشت دشمن ما
ولی درایت رهبر گذاشت ناکامش

زمام کار اگر دست زاده ی زهراست
بدون شک به فرج میرسد سرانجامش

علی_اکبر_لطیفیان


تعداد بازديد : 247
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:28
نویسنده:
نظرات(0)
" السّلامٌ عَلیکِ یا زهرا(س) " مَطلَع شعر حق،همین باشد



" السّلامٌ عَلیکِ یا زهرا(س) "
مَطلَع شعر حق،همین باشد
سیزده شاه بیت دیگرِ او
علت نظم این زمین باشد


دستِ مارا گرفت عنایت ها
"دِعبِل"اش یا که"محتشم" شده ایم
زبتدا جملگی که "نم" بودیم
بس که بخشیده او ،چو "یم" شده ایم


مادری کرده برهمه،حتی
مادری نیز بر "أبیها" شد
گردش بی بدیل ارض و سماء
در یدِ «بَعلِها» ، «بَنیها» شد


انسیه،راضیه،محدَثه ای
طاهره،اکرمِ مکرّمه ای
در تو جمع است کل خوبی ها
مادر زینبی، معظّمه ای


بهترین مادری و مادری ات
ارث بردند،کل مادرها
گوشه ای از کرامتت دیدند
مادران شهید پرور ما


از ازل قبل بودنِ دنیا
تا ابد،ما به زیر دِین تواییم
مهربان ِ همیشه ی عمرم
ماهمه نوکر حسینِ تواییم


لطف کن،درد از سرم بردار
لطف کن،دست بر سرم بگذار
قدر یک چندلحظه ای ما را
روبروی درِ حرم بگذار


قلب آکنده شد ازاین حسرت
کربلا..یک سحر..به پایین پا
آرزوی محال ما این شد
یک شب جمعه..یک قنوت و دعا


سیب،سوغات عرش،بر بیت ات
باوفا ماند،از زمان حسین(ع)
حال در کربلا،کنار ضریح
میشود عطر زائران حسین(ع)

***

أيُّهَا المُنتظَر، امامِ زمان
پیرِ از غصه ها، امامِ جوان
«عدل» انگار تحت تحریم است
"ناشرالعدل" ! تشنه ی تو جهان




علی_شوندی


تعداد بازديد : 195
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:28
نویسنده:
نظرات(0)
اگر زهرا نبود عالم به حال خود رها می شد


حضرت زهرا(سلام الله علیها)


اگر زهرا نبود عالم به حال خود رها می شد
اگر زهرا نبود اصلا جهان بی مرتضی می شد

امان می داد اگر کوتاهی عمرش در این دنیا
گمانم آنقدر میرفت بالا تا خدا می شد

نه، او اصلا به کم قانع نبوده از همان اول
اگر پیغمبری می خواست قطعا مصطفی می شد

خودش می خواست مخفی باشد از چشم همه قبرش
اگر می خواست روی دست عرش الله پا می شد

اگر می ساخت کشتی حضرت خاتم یقین دارم
میان کشتی معصوم ، زهرا ناخدا می شد


محمد عظیمی


تعداد بازديد : 238
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:27
نویسنده:
نظرات(0)
لباس نو شد و افکارمان جدید نشد

لباس نو شد و افکارمان جدید نشد
درونمان که نشد نو٬ جهان جدید نشد

زمان جدید شد اما نگاه ما مردم
دریغ و درد به صاحب زمان جدید نشد

کدام جمعه می آید هزار سال شد و
سوال آخرِ این امتحان جدید نشد

از این طرف نظر دوستان جدید شد و
از آن طرف نظر دشمنان جدید نشد

ببین که قطره به قطره جدید شد در خویش
اگرچه ظاهر آب روان جدید نشد

برای این سگ اهلی خانه ی ارباب
طریق خواستن استخوان جدید نشد

مهدی_رحیمی_زمستان


تعداد بازديد : 267
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:26
نویسنده:
نظرات(0)
آفرینش برای فاطمه است

بداهه ی دسته جمعی ویژه ی ولادت خانم حضرت زهرا سلام الله



آفرینش برای فاطمه است
آسمان خاک پای فاطمه است


دین و دنیا و زندگی به کنار
اخرت هم فدای فاطمه است

شیعه را این کلام بس باشد...
که علی مقتدای فاطمه است


کوری چشم دشمنان علی
هر دو عالم برای فاطمه است


من اگر از حسین میخوانم
لطف بی منتهای فاطمه است


اینکه ما شیعه ایم، از ما نیست
نظر بچه های فاطمه است

شاعران به ترتیب ابیات سروده شده:

#حسین_صیامی
#فاطمه_سادات_کوهپایه
#ز_س_محمدی
#ا_علی_علیخانی
#حسین_آجورلو
#حسین_شهریاری


تعداد بازديد : 205
شنبه 05 فروردین 1396 ساعت: 6:25
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 1346
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف