حال و هوای زایرین امام رضا در ماه مبارک رمضان حرم، مناره، سحر مشهدالرضا سی شب میان صحن گوهرشاد یک

حال و هوای زایرین امام رضا در ماه مبارک رمضان حرم، مناره، سحر مشهدالرضا سی شب میان صحن گوهرشاد یک

حال و هوای زایرین امام رضا در ماه مبارک رمضان حرم، مناره، سحر مشهدالرضا سی شب میان صحن گوهرشاد یک

حال و هوای زایرین امام رضا در ماه مبارک رمضان حرم، مناره، سحر مشهدالرضا سی شب میان صحن گوهرشاد یک

حال و هوای زایرین امام رضا در ماه مبارک رمضان حرم، مناره، سحر مشهدالرضا سی شب میان صحن گوهرشاد یک
حال و هوای زایرین امام رضا در ماه مبارک رمضان حرم، مناره، سحر مشهدالرضا سی شب میان صحن گوهرشاد یک
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حال و هوای زایرین امام رضا در ماه مبارک رمضان حرم، مناره، سحر مشهدالرضا سی شب میان صحن گوهرشاد یک

حال و هوای زایرین امام رضا ع


 در ماه مبارک رمضان

حرم، مناره،  سحر مشهدالرضا سی شب
میان صحن گوهرشاد یک گدا سی شب

به لب دعای ابوحمزه،  چشم بارانی
نشسته رو به روی گنبد طلا سی شب

چه صحنه ای، چه هوایی، چه لحظه های خوشی
گرفته حال و هوا بوی ربّنا سی شب

درست گوشه ای از صحن روضه بر پا شد
چه روضه ای که دلم بود و کربلا سی شب

کبوتری وسط روضه بی هوا آمد
نشست در وسط حوض، بی صدا سی شب

خلاصه صحن گوهرشاد بود و ذکر نام حسین
خلاصه بینِ همین اشک و ناله ها سی شب

                       ********

دو بیت آخر شعرم ردیفِ سی شبه اش
به شوق حال مریضی شده چرا امشب؟

صدای هم همه صحن و رواق را پر کرد
یکی گرفت از آقای ما شفا امشب

رضاباقریان


تعداد بازديد : 192
یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت: 10:52
نویسنده:
نظرات(6)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط اصغر رضامند تخلص حق از تبریز در تاریخ 1394/04/06 و 2:02 دقیقه ارسال شده است

اصغر رضامند تخلص حق از تبریز


« سبز پوشِ آشنا »

من عشق رادر لحظه های بی کسی گم کرده ام.

خـود را بـه آتـش می زنـم.

غـرق خیـالاتـم هنـوز.

من زنـده ، امـّا مـرده ام.

در کهکشان ها دیـدمـت، زیبـا رخ پـاک خـدا.

زنجیـر ها را بـر گـردن عـشاق بیـن .

در جمع آن مستـان منـم .

در رقص و در حال سماء .

من روزها را روزه ام . شب هـا رکـوع، هـم درسجـود.

در باورم، تنهایی ام ، او می رسـد بـر داد من .

ای وای من ، ای وای من.

ای تک سـوارِ سبـز پـوشِ آشنـا.

آدینه ای دیگر رسیـد.

دستان لرزانم ببیـن، قلبِ گنه کارم ببیـن.

وین نفسِ سر کش ، بی مهار .

بر دوزخم می افکنـد.

ای کـاش کبـوتـر می شـدم .

فارغ زعصیان و گنـاه .

پر می زد م ، پـر می زد م .

تـا آستـان بـا عـرشیـان.

وانگه به پـا بـوسِ خدا .

بـا سـیـلِ اشـک و ســوز دل.

ره مـی سـپـردم ، بـی ریـا.

شـایـد کـه او گـویـد مـرا.

ای بنـده مسکین من، شـرمنـده ای؟ شـرمنـده ای؟

آنـک تـو را بـخشـیـده ام ، بـخشـیـده ام.

سـویـم بیــا ، سویـم بـیـا.

( حقّا ) مـرا درهـرزمـان، درهـرمکان یاری نما.


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف