حضرت علی اکبر(ع)-شهادت خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی خواستی که ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی خواستی که ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی خواستی که ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی خواستی که ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی خواستی که ن
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی خواستی که ن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی خواستی که ن

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

 

خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی

از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی

خواستی که نفر اول میدان باشی

زودتر سر بدهی تا که کمی سر بشوی

یک قدم پیش پدر راه برو بعد برو

تا که یک بار دگر حضرت مادر بشوی

بی سبب نیست پدر پشت سرت خورد زمین

سال ها سوخت به پایت علی اکبر بشوی

وسط معرکه حالا تویی و این لشگر

تیغ در دست برو یک تنه لشگر بشوی

این جماعت همه تمثال نبی را دیدند

رجزی سر بده تا حضرت حیدر بشوی

یک پر از خوود تو را باد به خیمه می برد

یعنی آن قدر نمانده است که پرپر بشوی

ناله ات رفت که بالا پدر افتاد زمین

بی تعادل شد و از پشت سر افتاد زمین

***

نفسش سرد شد و خون سرش ریخت زمین

مثل اشک پدرش بال و پرش ریخت زمین

پدرش داشت دم خیمه تماشا می کرد

از روی اسب تن گل پسرش ریخت زمین

با چه حالی سر نعش علی اکبر آمد

تکه های پسرش دور و برش ریخت زمین

دست تا زیر تنش برد بدن ریخت به هم

بدنش از سر دست پدرش ریخت زمین

همۀ دشت پر از پارۀ اکبر شده بود

پاره شد قلب پدر تا جگرش ریخت زمین

 

مرگ خود را پدر از دست خدا می خواهد

بردن این بدن پاره عبا می خواهد

 


تعداد بازديد : 206
جمعه 18 اسفند 1391 ساعت: 5:44
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف