ما گرفتار آفریده شدیم

ما گرفتار آفریده شدیم

ما گرفتار آفریده شدیم

ما گرفتار آفریده شدیم

ما گرفتار آفریده شدیم
ما گرفتار آفریده شدیم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ما گرفتار آفریده شدیم

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و شهادت

 

ما گرفتار آفریده شدیم

عاشق ِیار آفریده شدیم

خاک ما را ز باده گِل کردن

مست دیدار آفریده شدیم

به امیدى که ذبح مان بکنند

نذر دلدار آفریده شدیم

نسل در نسل عاشقت هستیم

آبرو دار آفریده شدیم

چون که آخر تو میخرى ما را

سرِ بازار آفریده شدیم

لذتى دارد این اسیر شدن

پاىِ این خانواده پیر شدن

روزگاریست در تمنائیم

مثل قطره میان دریاییم

پسرِ ارشد امام حسین

ما همه نوکرِ تو آقاییم

هر کجا بوى زلف تو آید

سر گرفته به دست مى آییم

کاش مادر بزرگ تو بود

همه امشب به یاد زهراییم

بى جهت نیست عاشقت شده ایم

بى جهت نیست مست و شیداییم

در میان عروس هاى على

ما گرفتار ام لیلاییم

ریشه دارد کسى که نوکر توست

مادر ما کنیز مادر توست

خوش بحالِ دلی که ساغر شد

گریه ها کرد تا مطهر شد

هرکسی دید ابروانِ تو

زائر صورت پیمبر شد

راه می رفتی و به دنبالت

دلِ سادات تنگ  مادر شد

همه گفتند پنج تن یک جا

رویِ دستِ حسین اکبر شد

دست پروردۀ امام حسن

چه کسی نا امید از این در شد

نمکِ سفرۀ علی خوردی

طرز جنگیدنت چو حیدر شد

با تو شش گوشه شد ضریح حسین

چون مقامِ تو فوقِ باور شد

ما همیشه حرم که آمده ایم

قبل از ارباب بر تو رو زده ایم

از پسرها جگر درست شده

از جگرها پسر درست شده

چقَدَر باغبان خمیده تا

پیش چشمش ثمر درست شده

وقت نقاشىِ سرِ زلفت

شاهکار هنر درست شده

قد کشیدى و زیر سایۀ تو

بهر عمه سپر درست شده

وقت جان دادنِ جوان انگار

دردها در کمر درست شده

با تماشاى دست و پا زدنت

قتلگاه پدر درست شده

بهر یک پیرِ مرد ِخورده زمین

چقدر درد سر درست شده

از علىِ حسین بر دستش

صد و ده تا پسر درست شده

زود عباس با عبا آمد

کار بدست قمر درست شده

عمه مضطرب شده زجا بر خیز

حرف معجر شده ز جا برخیز

خواستم تا بغل کنم بدنت

ریخت از لاى پنجه ها تنت

آبرویم میان لشگر رفت

از جگر لحظۀ صدا زدنت

یوسفم گیر گرگ افتادى

پنجه پنجه شدست پیرهنت

جگرم ریخته به هم چه کنم

با تماشاى دست و پا زدنت

چه کنم تا کمى نفس بکشى

چه کنم  وا شود کمی دهنت

از لبت خون لخته مى پاشَد

مثل جان دادن عمو حسنت

مثل کوچه تو گیر افتادى

همه با هر چه بود میزدنت

پشت در یک عبا روى مادر

کربلا این عبا شده کفنت

قد خمیده یکى یکى از خاک

در عبا جمع میکنم بدنت

 

قاسم نعمتی


تعداد بازديد : 357
دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:24
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف