حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - مطالب ارسال شده توسط harame-shah
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
برجی نشست و قامت تهران خمیده شد

شهدای آتش نشان

 

برجی نشست و قامت تهران خمیده شد
اسباب غم، دوباره سر سفره چیده شد
فریاد آتش است، به هر جا که می روی
چندین فرشته بین مه و دود دیده شد!

بغضم دوید و گوشه ی چشمم شکسته شد،
وقتی که خواندم از لب مجری، نوشته را:
چنگال پیر و سنگی این برج، همچنان
محکم گرفته بال و پر سی فرشته را!

دیشب میان خواب، تو را دیدم و فقط
گفتی: "صدای سوختنم را شنیده ای؟"
صبحی که چکمه های تو را واکس می زدم
گفتی "عزیز من تو فقط خواب دیده ای!"

دیدی خودت که خواب من این بار چپ نبود
خاموش می‌شوی و به تو زنگ می زنم
با هر دقیقه ای که جوابی نمی دهی
محکم به شیشه ی دل خود سنگ می‌زنم!

((مادر! ببخش از پسرت، پیرهن فقط...
خواهر! ببخش... با خبری تلخ آمدم
تازه عروسِ حادثه! شرمنده ام اگر
با این خبر مراسمتان را به هم زدم...))

باور نمی کنم خبری را که داده است!
با حجم گریه می‌رود اما نمی‌روم...
همکار توست، پس تو کجایی که نیستی؟
من تا نبینمت که از اینجا نمی‌روم!

مادر نشسته روی زمین داد می‌زند:
دیدی دوباره یوسفم از چاه برنگشت؟
دیدی سیاوشم وسط شعله مانده است؟
دیدی کسی سلامت از این راه برنگشت؟

مردم سلام... با خبری تازه آمدم
ققنوس‌های قصه ی تهران نمرده اند
ما مُرده ایم و مردمِ دور از بلا، که باز
مثل همیشه از بدن مُرده خورده اند!

آقای بی ملاحظه ی دوربین‌به‌دست!
کافی نبود آن همه اخبار سرزده؟
این سوژه ای که مرکز عکاسی ات شده
از زیر چوب و آجر و تیرآهن آمده!

پروانه های عاشق از اینجا نرفته اند!
این عشق جاودانه که حاشا نمی‌شود!
"آتـش بگیر تا که ببینی چه می‌کشم
احساس سوختن به تماشا نمی شود"*


#سیده_نرگس_میرفیضی

 


تعداد بازديد : 361
یکشنبه 03 بهمن 1395 ساعت: 22:44
نویسنده:
نظرات(0)
دوباره بغض میگیرد گلوی آسمان ها را

تقدیم به همهء آتشنشان ها


دوباره بغض میگیرد گلوی آسمان ها را
سقوطی تلخ میبندد لب شیرین دهان ها را

زبانه میکشد شعله ، زبانم بند می آید
نشانه میرود آوار برجی بی نشان ها را

ستاره اشک میریزد، چه بی رحمانه میگیرد ..
نبودِ چند سیاره ، قرار کهکشان ها را

دل خورشید می لرزد ، جهان در بُهت خواهد رفت
شکسته ماتمی دیگر قد رنگین کمان ها را

از این دی ماه تاریخی الیٰ یوم الاَبَد، والله
کسی یادش نخواهد رفت کار قهرمان ها را

شهیدان که نمیمیرند ، اینها روح جاویدند
ولی با هجر میگیرند ، از ما جانِ جان ها را

فداکاری مطلق را ببین در روح آن مردی
که با خون خودش خاموش کرده آشیان ها را

گنار گرمی قلبش هزاران کوره چیزی نیست
خدا از شعله پُر کرده دل آتشنشان ها را

به حق اکبر لیلا دعا کردم خدا از ما‌..
نگیرد لحظه ای و‌ کمتر از آن این جوان ها را


عماد_بهرامی "سکوت"

 


تعداد بازديد : 207
یکشنبه 03 بهمن 1395 ساعت: 22:44
نویسنده:
نظرات(0)
به دل آتش نشانان غم نشاندند

شهدای_آتش_نشان

به دل آتش نشانان غم نشاندند
ز دیده اشکمان بر رخ فشاندند
پیِ اِمحاء آتش رفته بودند
ولی خود در حصار شعله ماندند

استاد_کلامی_زنجانی

 


تعداد بازديد : 239
یکشنبه 03 بهمن 1395 ساعت: 22:43
نویسنده:
نظرات(0)
دینِ ما از غیرت و مردی نشان دارد هنوز

شهدای_آتش_نشان

دینِ ما از غیرت و مردی نشان دارد هنوز
کوهِ ایمان بینِ ما آتشفشان دارد هنوز

رستگاری با شهادت می شود معنا، فقط
خِطّه ی آتش نشانی جان فشان دارد هنوز

آتشِ اخلاص گاهی شعله وَر تر می شود
روحِ ایثار و شهامت تا که جان دارد هنوز

یک جوان در زیرِ آوار است، اما آن طرف
مادری با چشمِ تر قَدّی کمان دارد هنوز

سوختن را واژه ای بهتر نمی آید به کار
تا بدانی دود و آتش، همزبان دارد هنوز

ثبت خواهد گشت در تاریخ این پروازها
جا برای پر زدن، آسمان دارد هنوز

فاطمیه سالها با روضه اش فهمانده است
آتشِ سوزنده بر عالم زیان دارد هنوز

مادرِ ما سوخت پشتِ در، پس از آن تا ابد
سوختن ها کار با ما شیعیان دارد هنوز


رضا_باقریان

 


تعداد بازديد : 223
یکشنبه 03 بهمن 1395 ساعت: 22:42
نویسنده:
نظرات(0)
آتَشنِشان بودَن چہ باری بودبَر دوشَت

شهدای_آتش_نشان

آتَشنِشان بودَن چہ باری بودبَر دوشَت
هرگز نخواهد کرد این خطّه فَراموشَت
خاموش کردی سالها بسیار آتش هـا
اَفسوس که اینبار آتش کرد خاموشت


محسن_کاویانی

 


تعداد بازديد : 199
یکشنبه 03 بهمن 1395 ساعت: 22:42
نویسنده:
نظرات(0)
در آتش سوختی و ساختی افسانه‌ای دیگر

شهدای_آتش_نشان


در آتش سوختی و ساختی افسانه‌ای دیگر
میان شعله‌ای دیگر، شدی پروانه‌ای دیگر
.
«بسوزیم و بسازیم»، این قرارِ قصه بود، اما
تو می‌سوزی و می‌سازند خان‌ها، خانه‌ای دیگر

دوباره اشک می‌باریم و می‌آید به گوش از دور
صدای جغدها این بار از ویرانه‌ای دیگر

سخن‌ها‌، نوشداروهای بعد از مرگ سهرابند
بیاید کاش تدبیری کُند، فرزانه‌ای دیگر

اگر دیدی، به عاقل‌ها بگو که چاره‌ای باید
که در این چاه، سنگ انداخته، دیوانه‌ای دیگر

من از بیگانگان نالیده‌ام اما بگو این زخم،
از آنِ آشنایی بود یا بیگانه‌ای دیگر؟

کبوتر سوخت، شاید تا رسد سودی به صیادی
که اینجا دامِ‌ دیگر پهن کرد و دانه‌ای دیگر

کمی ای کاش انسان‌تر شویم، ای کاش برخیزیم
از این آوارها، با غیرت مردانه‌ای دیگر

من امشب معنی‌ت را ای پدر! احساس کردم که
نمی‌یابم برای اشک‌هایم شانه‌ای، دیگر

شهیدی؛ شعله‌ها این را شهادت داده‌اند، ای مرد!
تو از آتش به جنت می‌رسی، ... پروانه‌ای، دیگر


 

قاسم_صرافان
 


تعداد بازديد : 253
یکشنبه 03 بهمن 1395 ساعت: 22:40
نویسنده:
نظرات(0)
بازو شکسته ایی تو ولی کار میکنی

زبانحال حضرت امیرالمومنین علی ع

                  

بازو  شکسته ایی  تو   ولی   کار   میکنی
لطفی تو  بر  من  و   دل  خونبار  میکنی

دیگر  نمانده  تاب  و   توانی  به  پیکرت
چون  یاد  غربتِ  من ِ بی  یار  می کنی

آرام   جان   من    نکند   رفتنی   شدی؟
دائم   دعا  به    محضر   دادار  میکنی

عَجِّل وَفاتیِ  تو   مرا  کشته ٬ از  چه  رو
بر مرگ خود  تو این همه  اصرار میکنی؟

خانه  خراب  می شوم  از  پر  کشیدنت
پرپر مزن  که  خون  به  دل ِ یار  میکنی

دلگرمیِ  علی  تویی  ای  نور  خانه ام
این خانه را  ز  رفتن  خود  تار میکنی



 مرتضی شاهمندی


تعداد بازديد : 660
یکشنبه 03 بهمن 1395 ساعت: 22:38
نویسنده:
نظرات(0)
سراپا من گرفتارم اباصالح دعایم کن

یاصاحب الزمان عج


سراپا من گرفتارم اباصالح دعایم کن
برایت عبد سربارم اباصالح دعایم کن

کیدرخت بی ثمر هستم ، برایت دردسر هستم
خزانم من چه بی بارم !! اباصالح دعایم کن

گنهکارم ، بدم ، بی چاره ام ، آلوده دامانم
تمام آلوده رفتارم اباصالح دعایم کن

به دنبال تو می گردم ، سراپا غصه و دردم
فراقت داده آزارم اباصالح دعایم کن

شدم سرگرم دنیا و تو دستم را رها کردی
از این دنیا چه بیزارم اباصالح دعایم کن

قصاوت در دلم آمد ، دلم را کرد ویرانه
گناهان کرده ناکارم اباصالح دعایم کن

چه بد بوده عملکردم!! خدایی پست و نامردم
ببین من را که بیمارم اباصالح دعایم کن

خجالت می کشم آقا ، ز روی تو گل زهرا
شده شرمندگی کارم اباصالح دعایم کن

مرا بسیار بخشیدی ، ز من اصلا نرنجیدی
به تو خیلی بدهکارم اباصالح دعایم کن

من و پیراهن مشکی دو ماه از سال همراهیم
شبیه تو عزادارم اباصالح دعایم کن

در این ایام بدحالم ، شده تاریک اقبالم
به اوضاع اسفبارم  اباصالح دعایم کن

گدایم من گدا هستم ، گدای کربلا هستم
حسین را دوستش دارم اباصالح دعایم کن

نصیبم کن حرم امشب به جان عمه جان زینب
هوای کربلا دارم اباصالح دعایم کن

محمد_سعید_طالبی


تعداد بازديد : 419
پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 8:27
نویسنده:
نظرات(0)
خودم دیدم خمیده راه می رفت

خودم دیدم  خمیده   راه می رفت   
 
 به سوی  خانه   با صد آه   می رفت
 
 خودم  دیدم  عدوی  بی حیا را
 
 که می زد  تا زیان  بر روی زهرا
 
 خودم  دیدم  عدو  با ضرب   سیلی
 
  میان کوچه  رویت  کرده نیلی
 
 خودم  دیدم که   زهرا  ناله می زد
 
 ز پهلو  ناله  هجده ساله  می زد
 
 خودم  دیدم   عدو با   تازیانه
 
 به رخسارت  کشیده  وحشیانه
 
خودم  دیدم  هوا را  تیره و تار   
 
 دریده  سینه ات  از ضرب  مسمار
 
 خودم  دیدم  که رد  خون  سینه
 
 چکیده  بر زمین   از  ظلم  و کینه
 
 خودم  دیدم  که پهلویت  شکستند
 
 برای انتقام از  تو نشستند
 
 عدو مسمار  در بر سینه  آویخت
 
 خودم  دیدم  که خون  از سینه می ریخت
 
 خودم دیدم   به سوی  تو  دویدند
 
 میان  کوچه   رویت را دریدند
 
 بگو  دیگر  ز شرح  ماجرایش
 
 عدو آتش  زده  بر آن سرایش.

 


تعداد بازديد : 605
پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 8:27
نویسنده:
نظرات(0)
وقتی که آمنه ست چنان کوثری بزرگ

وقتی که آمنه ست چنان کوثری بزرگ
مردی بزرگ آمده از مادری بزرگ

مادر چه مادری که به غیر از پیامبر
با او شده ست منسب پیغمبری بزرگ

باید که خلق محو کلامش شوند، چون؛
در دامنی چنین شده این منبری بزرگ

زیبنده است لفظ بزرگی براو که هست؛
مادربزرگ فاطمه و مادری بزرگ

نسبیّت نبی و علی مثل آمنه است؛
چون شد برای بنت اسد خواهری بزرگ

با این رفاقت نسبی، شد پیامبر؛
با لای لای کوثری و حیدری بزرگ

در انتقال روضه ی این شعر بی گمان
محدوده ی زمان شده دردسری بزرگ

آن جا که وقت بوسه به حلقوم کودکش
درچشم زن نشسته غم دیگری بزرگ

کرب و بلا نبوده ولی پیش آمنه
پیغمبر است گاه علی اکبری بزرگ

چون اکبر است خُلقاً و خَلقاً برای او
اما بدون قید علی اصغری بزرگ

لفظ بزرگ روضه ی مکشوف شد که بود؛
درکوچه چل نفر پس از آن لشکری بزرگ

تا رد شوند لشکریان درب کوچکی
در موقع سقوط خودش شد دری بزرگ

سیلی تمام روضه ی من نیست، بی گمان؛
دست بزرگ داشته انگشتری بزرگ

سبز و کبود و نیلی و خاکستری و سرخ
باروضه های فاطمه شد دختری بزرگ

تااینکه دید چکمه ای آمد به قتلگاه
بر روی حنجر است نوک خنجری بزرگ

قصه به سر رسید و به سر،نه که تازه سر؛
افتادنش ز نی شده درد سری بزرگ

مهدی_رحیمی_زمستان

 


تعداد بازديد : 311
پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 8:26
نویسنده:
نظرات(0)
هر که را این خاندان بر مهر ، بندش می کنند

🔹🔸شهادت  🔸🔹



هر که را این خاندان بر مهر ، بندش می کنند
پیش چشم عالمی شیرین چو قندش می کنند

با تعبد در مقام مرتضی و همسرش
عبد دربار علی را ارجمندش می کنند

 آری آن دلداده را تا عرش اعلا می برند...
لیک با دستان غم از مو بلندش می کنند

اولش بر بال پروانه نشانی می نهند
آخرش بر شمع سوزنده پسندش می کنند

چون که عزت دارد او رشک خلایق می شود
پس حسادت بر سر زلف کمندش می کنند

عاقبت پروانه را رزق شهادت می دهند
مست را در شهر مستی شهروندش می کنند


 جعفر ابوالفتحی


منبع:
www.neyjaf.ir

 


تعداد بازديد : 155
پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 8:23
نویسنده:
نظرات(0)
شعری برای شهید جهاد مغنیه (سلام یاور خوبم ، جهاد مغنیه)

 

🔹🔸تقدیم به شهدای غزه فلسطین لبنان یمن سوریه و ایران🔹🔸

🔹🔸شعری برای شهید جهاد مغنیه🔹🔸

سلام یاور خوبم ، جهاد مغنیه
شهید پرپر خوبم ، جهاد مغنیه
تو ماه و دلبر خوبم ، جهاد مغنیه
الا برادر خوبم جهاد مغنیه

ازینکه چون تو نگشتم شهید پر دردم
ازینکه روح تو بی من پرید پر دردم

از این زمانه ی بی تو چقدر بیزارم
ز دام و دانه ی بی تو چقدر بیزارم
همیشه عطر تو را میکنم‌من استشمام
ولی ز خانه ی بی تو چقدر بیزارم

ازینکه چون تو نگشتم شهید پر دردم
ازینکه روح تو بی من پرید پر دردم

کنار سید خوبان، جهاد، خوش باشی
چنان نسیم خرامان، جهاد ، خوش باشی
از اینکه رفتی و با رفتن خودت کردی
مرا چو کلبه ی احزان، جهاد ، خوش باشی

ازینکه چون تو نگشتم شهید پردردم
ازینکه روح تو بی من پرید پر دردم

سلام این دل ما را به شاهمان برسان
جهات دیده ی ما را به راهمان برسان
ندیده آنچه تو دیدی به جز دو چشم شهید
قدم قدم دلمان را به ماهمان برسان

ازینکه چون تو نگشتم شهید پر دردم
ازینکه روح تو بی من پرید پر دردم

جعفر ابوالفتحی

 

منبع:

www.neyjaf.ir


تعداد بازديد : 387
چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت: 11:52
نویسنده:
نظرات(0)
شعری برای داداش شهیدم ، جهاد مغنیه (بين آغوش تو صدها آرزو دارم جهاد)

🔹🔸شعری برای داداش شهیدم ،  جهاد مغنیه🔹🔸


بين آغوش تو صدها آرزو دارم جهاد
هر شب از آب لبان تو وضو دارم جهاد

پیچک مِهرَم ، گره خوردم ميان زلف تو
روي هر يك تار مويت تار مو دارم جهاد

هر شب جمعه من از أنفاس پاک و دلکشت
در دل غم ديده ام سري مگو دارم جهاد

شيشه، عطري از دمت ميخواهم اكنون ماه من
مثل هر دفعه كرامت كن بگو "دارم" جهادم

خنده كمتر كن همه خوابند كنج أين رواق
قدري آهسته من اينجا آبرو دارم جهاد



✍ جعفر ابوالفتحی


www.neyjaf.ir

 


تعداد بازديد : 171
چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت: 10:53
نویسنده:
نظرات(0)
شعری برای شهید جهاد مغنیه (میان صحن حرم ها به روی هر کاشی)

 

🔹🔸تقدیم به شهدای مدافع حرم🔹🔸
🔹🔸برای شهید جهاد مغنیه🔹🔸

میان صحن حرم ها به روی هر کاشی
به اشک دیده نوشتم ، جهاد... داداشی...
چه می شود گل نازم برادرم باشی
که شب به شب بکشم از مه تو نقاشی

جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم

 ببین به کعبه ی چشم تو مات و مبهوتم
همیشه در پی آن نور روی دلجوتم
دعا نما تو مرا چون که من دعاگوتم
کبوترم که ز عشق تو جلد بیروتم

جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم

میان سینه ی دلخسته ام بهانه ی توست
به روی شانه ی من رد تازیانه ی توست
بر این دلی که فقط مملو از ترانه ی توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست

جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم

جهاد ، بضعه ی من روح پیکرم ، عشقم
جهاد، هستی قلبم ، برادرم، عشقم
جهاد، من چه بگویم؟ کسی نمی فهمد
که هر دقیقه تو هستی تو در برم عشقم

جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم


✍ جعفر ابوالفتحی


منبع:
www.neyjaf.ir

 


تعداد بازديد : 395
چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت: 10:33
نویسنده:
نظرات(0)
و گفت فاطمه جان خانه ات دو چیز نداشت

و گفت فاطمه جان خانه ات دو چیز نداشت
حسن نداشت غمت را حسین نیز نداشت

در این نداشتنی ها چه چیز ها که نبود
نداشت...نه٬ مثلا بستر مریض نداشت

برای شانه زدن زحمتت زیاد شده ست
هزار شُکر که طفل تو سینه ریز نداشت

تمام روز به این فکر کرده ام اصلا
درِ ورودی این خانه میخ تیز نداشت!!!

و سیلی از دو طرف صورت تو را می بُرد
مدینه بود ولی کوچه ی عریض نداشت

حسن نبود اگر با تو توی آن کوچه
به کوچه روضه ی تو این قدر گریز نداشت

حسن نبود اگر با تو بعدِ این همه سال
به تشت٬ خونِ حسن لخته ی غلیظ نداشت

و خاک کرب و بلا این بضاعتِ مزجات
بدون فاطمه٬ یا ایها العزیز نداشت

شلوغ بود چنان وقت نیزه دور حسین
که دست موقع پرتاب٬ دور خیز نداشت

ولایت علی و کربلا و دولت یار
بدون فاطمه٬ شیعه هزار چیز نداشت

مهدی رحیمی (زمستان )

 


تعداد بازديد : 431
سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 11:27
نویسنده:
نظرات(0)
دوباره آمدم از راه دور سمت حرم

دوباره آمدم از راه دور سمت حرم
سلام حضرت آقا سلام بال و پرم

جواب میدهی آیا به این گدا آقا
که من تمامیِ عمرم به شوق در به درم

عزیز فاطمه هر شب به یاد کرببلا
هزار چشمه ی جوشان چکید از بصرم

مرا به خادمیِ خانه ات قبولم کن
به حق ندبه و اشک و زیارت سحرم

مرا ز بدو تولد به برکت تربت
سپرد دست تو ،آقای مهربان، پدرم

هنوز نغمه لالاییَم به گوشم هست
حسین، ذکر لب مادرم، کنار سرم

به احترام شهیدان کربلا باید
به غیر شال عزایم، دگر کفن نبرم

تو را به جان عزیزت ردم مکن مولا
که بی تو میرود از دست حاصل و ثمرم

چه خوب می شود آقا که آخر این راه
به زیر بار عزای تو خم شود کمرم

به یاد خشکی لبهات، وقت نوشیدن
به جای رفع عطش ،سوخت یکسره جگرم

هزار سال گذشت از غروب خون، اما
هنوز میرسد آوای ناله ی.. پسرم'''''''

(بُنَیِّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک،،،،،)

محمد قاجار

 


تعداد بازديد : 323
سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 11:26
نویسنده:
نظرات(0)
ای که در خون و رگِ زنده دلان جا داری

ای که در خون و رگِ زنده دلان جا داری
در دل  اهل  ولا  منزل  و  مأوا  داری

نه دل ماشده مجذوب تو ای مظهر حُسن
گر دلی هست بعالم تو در آن جا داری

نی همین اهل یقین شیفته حُسن تواند
عالمی شیفته آن رخ زیبا داری

ای رخت آئینه طلعت زیبای رسول
که عیان نور خداوند تعالی داری

در جلال و شرف و عزت و ایثار و مقام
تو نشان از علی و حضرت زهرا داری

حُسنِ یوسف دمِ عیسی یَدِ موسی کلیم
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

ابر و باد و مه و خورشید بفرمان تواند
زانکه فرمان زخداوند توانا داری

شده از طور تجلّیِ تو مبهوت کلیم
بسکه اندر همه آفاق تجلی داری

در لبت آب حیات است که با رمز سخن
مرده را  از روی اعجاز تو احیا داری

(کربلائی) همه جا نقش ترا می بیند
زانکه اندر همه جا جلوه به اشیا داری

مرحوم ناد علی کربلایی


تعداد بازديد : 523
سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 11:26
نویسنده:
نظرات(0)
باز هم اظطراب و دلتنگی

باز هم اظطراب و دلتنگی
باز هم شوق لحظه ی دیدار
باز هم شاید و اگر ... اما
باز هم جمعه...باز هم تکرار

چشم هایم به راه این جاده
خیره مانده چرا نمی آیی ؟
آسمان پا به پای چشمانم
ندبه خوانده چرا نمی آیی ؟

خسته ام از گناه از این من
خسته از بودن و شنیدن ها
خسته ام از نبودنت مولا
خسته ام از تو را ندیدن ها

خسته ام از تمام مردم شهر
از  دعاهای  کوچه بازاری
شاید این جمعه شاید آن جمعه
خسته از جمعه های تکراری

ای امام الرئوف تعجیلی
ما همه از تبار سلمانیم
آفتابی شو حضرت خورشید
ما همه آفتاب گردانیم ...

ابراهیم زمانی

 


تعداد بازديد : 285
سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 11:23
نویسنده:
نظرات(0)
ذکر لبم روبه حرم لبیک ارباب

ذکر لبم  روبه حرم  لبیک ارباب
تو سَیـّدی من نوکرم لبیک ارباب

من از اهـالی دیار روضه هایم
نذری کوی دلبرم  لبیک ارباب

با اِتًکا بر اشکهای روضه ی تو
شد این گدایت محترم لبیک ارباب

وقتی شنیدم روی پیکر سر نداری
نذر سرت کردم سرم لبیک ارباب

پیراهنت را گرگهای دشت بردند
تو تا کـفن کردی کرم لبیک ارباب

لب تشنه ماندی ومرا سیراب کردی
درروضه ات واشد پَرم لبیک ارباب

پای سرِبر نیزه ات زینب به سر زد
شد ندبه خوان تو حرم لبیک ارباب

حسین ایمانی

 


تعداد بازديد : 315
سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 11:21
نویسنده:
نظرات(0)
غیر از تو در عالم کسی خیمه نشین نیست

مرثیه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

 

غیر از تو در عالم کسی خیمه نشین نیست
 یعنی که تنهاتر ز تو روی زمین نیست

گفتم در آخرمی رسی دورت بگردم
 افسوس تقدیر الهی این‌چنین نیست

وقتی نباشی روزگار من سیاه است
 بر تاج قلب من نشانی از نگین نیست

با غصه‌ی دوری از تو زنده هستم
 جز غصه ی تو بادلم چیزی عجین نیست

ترسم که آخر باغم عشقت بمیرم
 هرچندمی دانم  نصیب من جز این نیست

دامن نکش از دست من، غیر از تو آقا
 با عاشق تو یک نفر هم هم‌نشین نیست

در اضطرابم با چه وضعی پیشت آیم؟
 در این‌زمانی که عقاید آهنین نیست

دین مرا با دست‌پر مهرت نگهدار
 دیگر به‌جز تو در زمین حصن حصین نیست

ذکر لبم " زهراست" خوش حالم به والله
تا اوج این اذکار ذکری که قرین نیست

زهرا بیا باشد خیالت قرص.. دیگر..
در بین کوچه هیچ شخصی در کمین نیست

در پشت در بازوی او لشکر زمین زد
سرباز مثل فاطمه روی زمین نیست

#محمد_سعید_طالبی

 


تعداد بازديد : 359
یکشنبه 26 دی 1395 ساعت: 12:41
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 1346
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف