دوبیتی هایی از جواد حيدري من بودم باب هل اتي را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند اي كاش بميرم كه

دوبیتی هایی از جواد حيدري من بودم باب هل اتي را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند اي كاش بميرم كه

دوبیتی هایی از جواد حيدري من بودم باب هل اتي را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند اي كاش بميرم كه

دوبیتی هایی از جواد حيدري من بودم باب هل اتي را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند اي كاش بميرم كه

دوبیتی هایی از جواد حيدري من بودم باب هل اتي را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند اي كاش بميرم كه
دوبیتی هایی از جواد حيدري من بودم باب هل اتي را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند اي كاش بميرم كه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دوبیتی هایی از جواد حيدري من بودم باب هل اتي را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند اي كاش بميرم كه
دوبیتی هایی از محمدزمانی

چه حالی داده دل را دست مادر

که می شستی زدنیا دست مادر

از آن سیلی مگر چشمت نمی دید

که می جستی مرا با دست مادر

***

آنان که بر این خانه هجوم آوردند

در خاک نهال کینه را پروردند

در کعبه علی شکسته بتها شان را

اکنون به در خانه تلافی کردند

***

خون است که روی خاک خشت افتاده است

داغ است به قلب سر نوشت افتاده است

خیزید وفرشته را به بیرون ببرید

آتش به در باغ بهشت افتاده است

***

بر چهره شکوه آسمانی داری

یک پنجره باغ ارغوانی داری

ای رزم تو بین کوچه ودرپس در

بر سینه مدال قهرمانی داری


تعداد بازديد : 225
شنبه 19 فروردین 1391 ساعت: 0:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف