خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم

خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم

خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم

خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم

خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم
خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم

امام حسین(ع) و حضرت زینب(س)-شب عاشورا

 

خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم

تا که امشب تو را نگاه کنم

تا دل سیر گریه‌ای بکنیم

تا دَمِ صبح آه آه کنم

 

پشتِ این خیمه‌ها،چرا بر خاک؟

فکرِ این تشنه‌ی صدایت باش

خارها را که حال می‌چینی

جان من فکر دستهایت باش

 

تازه خوابیده‌اند طفلانت

سایه‌یِ میرِ خیمه کم نشود

دلِ من می‌تپد دعای کن

بی علمدار این حرم نشود

 

هرچه خواستم رباب بس بکند

آنهمه آه و ناله را که نشد

هرچه می‌خواستم ببافم باز

 گیسوانِ سه ساله را که نشد

 

اصغر امشب که خواب رفته ولی

حال و احوال مادرش پیداست

با خودش تا به صبح می‌گوید

که سفیدیِ حنجرش پیداست

 

خواب دیده که شیرخواره یِ او

لبش از آفتاب خشک شده

کاش می‌شد بگیرد از شیرش

حیف شیر رباب خشک شده

 

جان مادر بیا و از پیش

من نه طفلان بی پناه نرو

هرکجا می روی برو اما

سمت گودال قتلگاه نرو

 

حسن لطفی


تعداد بازديد : 245
چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 10:53
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف