![]()
|
ای علت قداست و تکثیر گریه ها
بالاترین تنزل قدسی ،ای آشنا
خمیازه ایم،،نشئه ی ما همخمار توست
افتاده است پرده خدا هم دچار توست
ما بار کینه ایم بیا و به دل بگیر
در صحبتت دهان مرا نیز گل بگیر
بی حرمتی است نام تو را ذکر می کنیم
ما لاابالیان که به تو فکر می کنیم
ای برتر از خیال و قیاس و گمان ما
بند آمده به حیطه ی جبرت زبان ما
لم داده است عرش الهی به گنبدت
پیشت نشسته است خدا بین مرقدت
این قبه خوود و وسعت دامان تو ضریح
یک گوشه است دست به دامان تومسیح
ای نام شادی آور از دست رفتگان
ای عزم راسخ همه ی مست رفتگان
ذرات،،شأن اهل کسا را ستوده اند
اهل کسا ز گریه کنان تو بوده اند
روشن ز نور ذات تو شد وجه فاطمه
ای گوشه ای ز صنعت دستان تو،،همه
در شرح نور آل عبا هم سر آمدی
بنیان گذار کشتی آل محمدی
لب تشنه ی شمیم تو آغوش مصطفی
وی منبر خطابه ی تو دوش مصطفی
ای سرنوشت دولت پاینده ی علی
ای کاروان قهقهه در خنده ی علی
نوری،که وقت جلوه مکلف به تن شدی
با یک نگه مراد و مرید حسن شدی
لرزید پای کعبه زمان حلول تو
تا عرش برد فطرس جان را نزول تو
تو آمدی و وجه خداوند دیده شد
از شاخسار باغ تو توحید چیده شد
ذات خداست،فارغ رویت،جدا ز فهم
روحی که در ضریح تن تو دمیده شد
ای حنجرت به وقت سخن موضع خدا
در عصر تو صدای خدا هم شنیده شد
بیرون زدی ز صفحه ی شرح مفسران
شرحت به خاکگرم بیابان کشیده شد
ای نیزه زار،،زلف غمت را مهار کن
در سایه ی سرت جگرم سر بریده شد
غصه کجا برم که تو را می شناختند
بر پیکر شریف تو با اسب تاختند
حسین واعظی
تعداد بازديد : 325
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت: 10:03
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)