بنویس زان روایت سر تا به پا عرق

بنویس زان روایت سر تا به پا عرق

بنویس زان روایت سر تا به پا عرق

بنویس زان روایت سر تا به پا عرق

بنویس زان روایت سر تا به پا عرق
بنویس زان روایت سر تا به پا عرق
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بنویس زان روایت سر تا به پا عرق

یا امیرالمومنین یا علی سلام الله علیک

 

 

 

بنویس زان روایت سر تا به پا عرق

دل رفت سوی نِی جَف و برگشت با عرق

 

غافل از اینکه موقع دیدار مرتضی

می ریخت از تن همه ی انبیا عرق

 

انگشت خشک کام قلم خشک صفحه تر

تحریر حیدر است و به وجه هجا عرق

 

گفتم دوباره می شکنم قبح راز را

بیرون ز پرده کرد حیای مرا عرق

 

هرکس مرا چو دید زیارت قبول گفت

رازی نمانده تا نکند برملا عرق

 

گفتم برای ذبح من آسوده تیغ گیر

خون هست تا به پای تو ریزم چرا عرق

 

ذبحم نما ببین که مدام است خجلتم

جاری شود ز روی من سر جدا عرق

 

ما خیس شرم آمده و خیس می رویم

کو آن کسی که گفت ندارد بقا عرق

 

برخیز و تاج حکم به سر کن که جای اشک

ریزیم در تلاطم روز جزا عرق

 

 

جعفر ابوالفتحی

 

پایگاه اطلاع رسانی اشعار جعفر ابوالفتحی

Jafarabolfathi.rozblog.com


تعداد بازديد : 655
دوشنبه 02 دی 1398 ساعت: 2:36
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف