شعری سیاسی برای اتفاقات آتی تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزهادلخورم از داعشی ها

شعری سیاسی برای اتفاقات آتی تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزهادلخورم از داعشی ها

شعری سیاسی برای اتفاقات آتی تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزهادلخورم از داعشی ها

شعری سیاسی برای اتفاقات آتی تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزهادلخورم از داعشی ها

شعری سیاسی برای اتفاقات آتی تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزهادلخورم از داعشی ها
شعری سیاسی برای اتفاقات آتی تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزهادلخورم از داعشی ها
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شعری سیاسی برای اتفاقات آتی تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزهادلخورم از داعشی ها

شعری سیاسی برای برخی اتفاقات


تا نباشد چیزکی شاعر نگوید چیزها
دلخورم از داعشی ها از گنه لبریزها


از فروکاران گندم در زمین ری ریا
از طلاجویان پست از دست این خونریزها


از تفکرهای ننگ ایده پردازان غرب
از گزینه های آمریکا به روی میزها


از خطاکاری قوم لوت در عصر مدرن
از غرور خفته ی دلهای باد انگیزها


از طبابت خانه ی آلوده به شرک و نفاق
از طبیبان مریض و متن این تجویزها


 خنده را با لهو معنا میکنند و دلخوشند
خوی حیوانیست آقا پشت این ساویزها


وای بر ما اعتراض ما به جایی بر نخورد
نام قرن از این به بعد "آغاز رستاخیزها"


جسم من را از غم این روزها آتش زنید
من نمیخواهم کرم از سوی چشم آویزها


در گلستان نیست دیگر عطر و بوی نرگسی
آتشی افتاده در گلهای این پالیز ها


جعفر ابوالفتحی


 


تعداد بازديد : 143
پنجشنبه 15 مرداد 1394 ساعت: 2:54
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط محسن فیاضی در تاریخ 1394/05/15 و 18:41 دقیقه ارسال شده است

محسن فیاضی

کم کم دلم از این و از آن سیر می شود

با نام مهربان تو تسخیر می شود

این روز ها مدام به این فکر می کنم

درباره ی من و تو چه تقدیر می شود

هر روز پشت پنجره می ایستم و بعد

اشکی که دانه دانه سرازیر می شود

این خواب ها که همسفر هر شب من است

یک روز مو به مو همه تعبیر می شود

ابر بهارم یابن الزهرا

تا کی ببارم یابن الزهرا

ای اخرین مسافر دنیا کجایی

ای یوسف صحرایی زهرا کجایی

شاها نظر به ما کن ، لطفی بر این گدا کن

در یک قنون وترت آقا ما رو دعا کن

یابن الجسن کجایی .. یابن الحسن کجایی.. یابن الحسن کجایی

دلم هوای دیدنت کرد

یا طلعه الرشیده برگرد

ای روشنی بخش دلم تو آفتابی

کی می شود بی پرده بر دنیا بتابی

یه سر اگه شد آقا بیا به روضه ما

تا از شرار آهت اتش بگیره اینجا

همراه خود ای بی قرینه

یه شب ببر ما رو مدینه

شاید مرا یک شب کنار خود نشانی

بالای قبر مادرت روضه بخوانی

روضه از آن جوانی که شد قدش کمانی

هم شد مویش سپید هم رویش ارغوانی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف