اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟
 پهلوی تو خونریز

اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟
 پهلوی تو خونریز

اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟
 پهلوی تو خونریز

اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟
 پهلوی تو خونریز

اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟
 پهلوی تو خونریز
اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟
 پهلوی تو خونریز
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟
 پهلوی تو خونریز

اشعار فاطمیه - زبانحال مولا(ع) – سید پوریا هاشمی

 

آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد؟


پهلوی تو خونریزی بسیار نگیرد؟

 


در چند نفس پخش کن این یک نفست را


تا پیرهنت حالت گلدار نگیرد


 

به فکر خودت باش که این دسته ی دستاس


از دست ورم کرده ی تو کار نگیرد

 


خون مردگی چشم تو درمان که ندارد


پس گریه نکن تاری بسیار نگیرد

 

یک ذره تکان خوردن تو فاجعه ساز است


آرام بمان پهلویت اینبار نگیرد

 


دیشب سر سجاده دعای حسن این بود


که مادر من دست به دیوار نگیرد

 


مادر شدنت را به لگد از تو گرفتند


ای کاش کسی حسرت دیدار نگیرد

 


نجار بنا بود که بی میخ بسازد


تا عمر مرا این در و مسمار نگیرد

 


 برخیز که یک شهر به این خانه نخندند


به سوختن پیکر پروانه نخندند

 

سید پوریا هاشمی


تعداد بازديد : 139
سه شنبه 19 اسفند 1393 ساعت: 11:51
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف