امام حسن مجتبی(ع)-شهادت می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت خون

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت خون

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت خون

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت خون

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت خون
امام حسن مجتبی(ع)-شهادت می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت خون
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام حسن مجتبی(ع)-شهادت می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت خون

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت

 

می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت

کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت

خون دلی که در همه ی عمر خورده بود

بهر خروج ، راه دگر جز دهان نداشت

می خواست چونکه دست تاسف زند به هم

بی تاب گشته بود و دگر آن توان نداشت

عمری شنید طعنه و تهمت از این و آن

راهی جز این برای رهایی از آن نداشت

غلطان به خاک حجره شد و آن زمان دگر

جز آه سینه سوز و دل خونفشان نداشت

می خواست تا که لب به سخن وا کند ولی

حرفی به غیر خون جگر بر زبان نداشت

بر غربتش نشانه اگر طشت خون نبود

این بس که بین خانه ی خود هم امان نداشت

در زندگی به طالع او غم سرشته بود

آنکه ستاره ای به هفت آسمان نداشت

آوارگی ببین و غریبی که روز غم

یک یار با وفا حسن در جهان نداشت

 

سید محمد میر هاشمی

 


تعداد بازديد : 146
شنبه 29 آذر 1393 ساعت: 14:16
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف