ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد زهر آتش به میان جگرش می ریزد فاطمه آمده و با دل خون می نگرد که ز سرش

ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد زهر آتش به میان جگرش می ریزد فاطمه آمده و با دل خون می نگرد که ز سرش

ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد زهر آتش به میان جگرش می ریزد فاطمه آمده و با دل خون می نگرد که ز سرش

ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد زهر آتش به میان جگرش می ریزد فاطمه آمده و با دل خون می نگرد که ز سرش

ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد زهر آتش به میان جگرش می ریزد فاطمه آمده و با دل خون می نگرد که ز سرش
ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد زهر آتش به میان جگرش می ریزد فاطمه آمده و با دل خون می نگرد که ز سرش
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد زهر آتش به میان جگرش می ریزد فاطمه آمده و با دل خون می نگرد که ز سرش

ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد

زهر آتش به میان جگرش می ریزد

فاطمه آمده و با دل خون می نگرد

که ز سرشاخه طوبی ثمرش می ریزد

این به کنج قفس افتاده چه آمد به سرش

که اگر باز کند بال، پرش می ریزد

او شرار از دل پر تاب و تبش می ریزد

که چرا فاطمه خون از کمرش می ریزد

سامرا مثل مدینه شده و باز علی

نام زهرا ز لب نوحه گرش می ریزد

بزم کفار که رفت و بد و بیراه شنید

بر سرم خاک چه خاکی به سرش می ریزد

لابد افتاده به یاد سر پاکی در تشت

که شراب آمده و دور و برش می ریزد

خواهرش مقنعه دارد به سر اما زینب

ناگهان پوشیه پیش نظرش می ریزد


تعداد بازديد : 171
پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت: 6:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف