شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را تا من رسیدم برده بود انگشترت را من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حی

شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را تا من رسیدم برده بود انگشترت را من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حی

شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را تا من رسیدم برده بود انگشترت را من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حی

شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را تا من رسیدم برده بود انگشترت را من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حی

شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را تا من رسیدم برده بود انگشترت را من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حی
شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را تا من رسیدم برده بود انگشترت را من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را تا من رسیدم برده بود انگشترت را من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حی

شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را

تا من رسیدم برده بود انگشترت را

من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حیف

آنقدر کشید تا پاره کرد پیراهنت را

آیا نمی شد از قفا سر را نبرد

نامرد مگر نشنید آه مادرت را

دستی که موهای سرت راچنگ میزد

اینجا شکسته احترام خواهرت را

اما به زیر آن لگدهایی که خوردم

بوسیدم آخر پاره های حنجرت را

ای کاش بعداز رفتنت میشد ببندم

با معجر خود چشمهای دخترت را

بانیزه چسبیده زمین امکان ندارد

تا که برم من سوی خیمه پیکرت را


تعداد بازديد : 519
سه شنبه 23 آبان 1391 ساعت: 9:10
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف