تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
سرهای بر نی رفته! رفتید از جهان بالا
دنیا چه تاريك است! می بینید از آن بالا؟
ما را که در سرهایمان دف می زند عصیان
از دار دنیا رفته است ایمانمان بالا
روزی که آتش را به زخم آب پاشيدند
زد خون خورشید از گریبان جهان بالا
هفتاد ملت راه بر نور علی بستند
هفتاد و دو اختر زدند از کهکشان بالا
خنجر شگفتا! دست شيطان بود و ما ديديم
خون خدا زد از گلوي آسمان بالا
خنجركه با "اللهُ اكبر" مي بريد امّا -
خون خدا فواره مي زد ناگهان با "لا"
شن زارها لاجرعه نوشيدند از اين خون
بر پيكري مي رفت اسبي سُم زنان بالا
نيزه چه در سر دارد اين قرآن چه مي خواند؟
روي فلق هر صبح، با صوت اذان بالا
روی فلق هر صبح بازوی یدالله ست
مانده ست در دست محمد همچمنان بالا
شاعر: مرتضی حیدری آل کثیر
تعداد بازديد : 203
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 10:51
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب