ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم زیر و رو کرد مرا دست نسیمی

ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم زیر و رو کرد مرا دست نسیمی

ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم زیر و رو کرد مرا دست نسیمی

ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم زیر و رو کرد مرا دست نسیمی

ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم زیر و رو کرد مرا دست نسیمی
ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم زیر و رو کرد مرا دست نسیمی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم زیر و رو کرد مرا دست نسیمی

ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم

با سر انگشت نسیم آمده بودی به سراغم

زیر و رو کرد مرا دست نسیمی که خبر داشت

من خاموش سراپا همه خاکستر داغم

بین آغوش تو بگذار بسوزم به جهنم -

که به آتش بکشد باغ مرا چشم و چراغم

بیت در بیت بیا پیرهنم باش از آن پس -

آشنا می شود آغوش تو با سبک و سیاقم

حرف چشمان تو مانند غزل های ملمّع

واژه در واژه کشیده ست از ایران به عراقم

 

شاعر: سید حمید رضا برقعی


تعداد بازديد : 159
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 10:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف