اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی امشب از آسمان چشمانت دسته دسته ستاره مي چينم در غزل گري

اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی امشب از آسمان چشمانت دسته دسته ستاره مي چينم در غزل گري

اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی امشب از آسمان چشمانت دسته دسته ستاره مي چينم در غزل گري

اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی امشب از آسمان چشمانت دسته دسته ستاره مي چينم در غزل گري

اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی امشب از آسمان چشمانت دسته دسته ستاره مي چينم در غزل گري
اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی امشب از آسمان چشمانت دسته دسته ستاره مي چينم در غزل گري
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی امشب از آسمان چشمانت دسته دسته ستاره مي چينم در غزل گري

اشعار شهادت امام باقر(ع) - یوسف رحیمی

  

امشب از آسمان چشمانت

دسته دسته ستاره مي چينم

در غزل گريه‌ي زلالت آه

سرخي چارپاره مي بينم

 **

زخمهاي دل غريبت را

مرهم و التيام آوردم

باز از محضر رسول الله

به حضورت سلام آوردم

 **

در شب تار تيره فهمي ها

روشني را دوباره آوردي

آسمان را کسي نمي فهميد

تا که با خود ستاره آوردي

 **

ساحت مستجاب سجاده!

بندگي را تو يادمان دادي

دل ما شد اسير چشمانت

دلمان را به آسمان دادي

 **

آيه آيه پيام عاشورا

در احاديث روشنت گل کرد

امتداد قيام عاشورا

در تب اشک و شيونت گل کرد

 **

دم به دم در فرات چشمانت

ماتم کربلا مجسم بود

چشمه تو لحظه اي نمي آسود

همه‌ي عمر تو محرم بود

 **

چلچراغي ز گريه روشن کرد

در دلم اشک بي امان تو

تا هميشه مناي چشمانم

وقف اندوه بي کران تو

 **

در غروب غريب دلتنگي

ناگهان حال تو مشوش شد

جان من! روي زين زهرآلود

پيکرت سوخت غرق آتش شد

 **

گرچه از شعله هاي کينه شان

پيکر تو سه روز مي سوزد

ولي از داغهاي روز دهم

جگر تو هنوز مي سوزد

 **

آه آتشفشان چشمانت

دير ساليست بي گدازه نبود

همه‌ي عمر خون دل خوردي

داغهاي دل تو تازه نبود

 **

ديده بودي سه روز در گودال

پيکر آسمان رها مانده

سر سالار قافله بر ني

کاروان بي امان رها مانده

 **

چه کشيدي در آن غروبي که

نيزه ها ازدحام مي کردند

سنگها بر لبي ترک خورده

بوسه بوسه سلام مي کردند

 **

دل تو روي نيزه ها مي رفت

دستهايت اسير سلسله بود

قاتلت زهر کينه ها، نه نه!

قاتلت خنده هاي حرمله بود

 **

جان سپردي همان غروبي که

عشق بر روي نيزه معنا شد

دل تو در هجوم مرکب ها

بين گودال ارباً اربا شد

 

یوسف رحیمی


تعداد بازديد : 281
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 8:36
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف