تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
می سوخت بین شعله ها بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از موی سر تو
از نعره مستانه یک نامسلمان
آن شب پرید از خواب شیرین دختر تو
دست خدا را باز بستند این جماعت
آقا چه خالی بود جای مادر تو
با رفتن تو آسمان هم گریه می کرد
آن شب نبود عمامه ای روی سرتو
پای برهنه پشت یک مرکب دویدن
نگذاشت نایی در میان پیکر تو
در کوچه های خلوت شهر مدینه
تنها غریبی بود یار و یاور تو
دیدند خیلی داغدار کربلایی
شام غریبان شد به پا در محضر تو
جای هزاران سحده شکرانه دارد
خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو
تعداد بازديد : 259
چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت: 5:19
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب