ولادت امام سجاد ع - 3

ولادت امام سجاد ع - 3

ولادت امام سجاد ع - 3

ولادت امام سجاد ع - 3

ولادت امام سجاد ع - 3
ولادت امام سجاد ع - 3
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام سجاد(ع)-ولادت امشب رواق دیده را آذین ببندید همراه اشک شوق خود چون گل بخندید امشب فروغ آسمان

امام سجاد(ع)-ولادت

 

امشب رواق دیده را آذین ببندید

همراه اشک شوق خود چون گل بخندید

امشب فروغ آسمان ها را ببینید

نور چراغ کهکشان ها را ببینید

امشب سپهر زهد و تقوا ماهتابی ست

چون روز در شب آسمان ها آفتابی ست

امشب که اشک چشم من آئینه بسته

با ذوق، اشک شوق در چشمم نشسته

با اشک، شوق خویش را ابراز کردم

بر آسمان چشم دلم را باز کردم

دیدم تمام عرشیان را در سماوات

دارند بر درگاه لطف حق مناجات

جبریل می گوید که نور نور آمد

شیدائی آمد عشق آمد شور آمد

امشب مریدان شام میلاد مراد است

امشب دل آل رسول الله شاد است

ای دل حسین بن علی فرزند دارد

زین غنچه ی زیبا به لب لبخند دارد

ای اهل عالم زینت عباد آمد

من فاش گویم سید سجاد آمد

سجاده از او رنگ و بویی تازه دارد

اخلاص و تقوا آبرویی تازه دارد

وقت ولادت هم پر از شور نماز است

رخساره ی نورانیش نور نماز است

پیچیده در هفت آسمان راز و نیازش

پُل بسته تا عرش برین روح نمازش

عشق و محبت با دل او همنشین است

او مظهر تقوا و زین العابدین است

در هر دلی بذر ولایش ریشه دارد

آن دل برای حشر خود اندیشه دارد

مهرش کلید باغ فردوس خدا شد

هر کس ز مهرش شد جدا از حق جدا شد

آن کس که گردد ذره ی این مهر پر نور

روز جزا هم با همان نور است محشور

هر کس دلش پر می زند در صحن سینه

پروانه ی پرواز دارد تا مدینه

بر ما «وفائی» می رسد بوی مدینه

ای کاش ما را خواند او سوی مدینه


تعداد بازديد : 123
شنبه 25 خرداد 1392 ساعت: 13:59
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)-ولادت و مصیبت روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد نگاهتان از

امام سجاد(ع)-ولادت و مصیبت

 

روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود

برق می زد نگاهتان از عشق

وقت یک عکس یادگاری بود

 

 روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دستِ آقا بود

سر تبریک گفتنِ به حسین

بین خورشید و ماه دعوا بود

 

 روز میلادتان خدا خندید

 فتبارک دوباره نازل شد

حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد

 

روز میلادتان زُحل پا شد

غسل در آب حوضِ کوثر کرد

شاد باشش به آسمانی ها

گوش آل امیه را کر کرد

 

روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد

خنده های تو بس که شیرین بود

هوس شیر و شهدِ خرما کرد

 

ای کلیم مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دار سجاده

همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریار سجاده

 

آسمان ها به پات افتادند

هر زمانی به سجده افتادی

با زبور صحیفه ات آقا

درس دلداده گی به ما دادی

 

آمد ابلیس شکل یک افعی

نقشه ای شوم را رقم بزند

عددی نیست این فرومایه

که نماز تو را به هم بزند

 

پوزه اش را به خاک مالیدی

مرحبا، آفرین، چه پیکاری!

تا سلاح البکاء به دستت هست

چه نیازی که تیغ برداری

 

خاک نعلین هایتان آقا

سرمه ی چشم حوریان بهشت

اشک های زلال نافله ات

عسلِ چشمه ی روان بهشت

 

بنده گی را به من بیاموزید

نروم سمت لااُبالی ها

کاش می شد بخواهی و بشوم

از ابوحمزه ی ثمالی ها

 

سیدالساجدین دعایی کن

گره ی کور خورده در کارم

غیر از این جا بگو کجا بروم!؟

با امید آمدم، گرفتارم

 

سیدالعابدین نگاهی کن

بی پناهم مرا تو یاری کن

نوکرت کربلا نرفته هنوز!

تا نمُردم ز غصه کاری کن

 

کربلا گفتم و... دلت خون شد

یاد گودال و دشنه افتادی

جگرت سوخت از عطش آقا

یاد اطفال تشنه افتادی

 

خنده ی نحس حرمله؛ آقا

شده کابوس هر شبت ای وای!

پیش چشم ترت به یغما رفت

چادر عمه زینبت ای وای!


تعداد بازديد : 123
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 19:15
نویسنده:
نظرات(2)
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده
روزی شعر من امشب دو برابر شده است

چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است

چون که بانوی کلابیه پسر آورده

چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده

هر که از قافله فطرسیان جا مانده

نظرش خیره به گهواره سقا مانده

زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد

بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد

با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد

کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد

 

از در خانه او پا نکشیدم هرگز

چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز

 

ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد

همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد

در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت

در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت!

این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت

مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت

علی اکبر به ثنا گویی او می آید:

چقدر منبر کعبه به عمو می آید

خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد

در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد

گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد

مسجدی بود که بابای من آبادش کرد

 

از در خانه او پای نکشیدم هرگز

چون حسینی تز از عباس ندیدم هرگز

 

«کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی

«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!

روی چشم تو بود جای حسن جای حسین

هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین

پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است

و فقط محضر زینب سر تو پایین است

ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد

بنویسید رقیه چه عمویی دارد

صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود

نام تو در دل میدان رجز قاسم بود

زور بازوی علی ریخته در بازویت

ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت

تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است

لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است

وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای

فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟!

ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟

«أشهد أن علیاً ولی الله» بگو

او علمدار حسین است ببخشید مرا

مدح او کار حسین است ببخشید مرا

شاعر: مجيد تال


تعداد بازديد : 407
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 19:00
نویسنده:
نظرات(0)
شعر ولادت امام سجاد (ع) _ وحید قاسمی روز میلادتان چه روزی بود در مدینه هوا بهاری بود برق می زد ن

روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود

برق می زد نگاهتان ازعشق

وقت یک عکس یادگاری بود

***

 روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دست ِ آقا بود

سر تبریک گفتن ِ به حسین

بین خورشید و ماه عوا بود

***

 روز میلادتان خدا خندید

 فتبارک دوباره نازل شد

حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد

***

روز میلادتان زحل پا شد

غسل درآب حوض ِکوثر کرد

شاد باشش به آسمانی ها

گوش آل امیه را کر کرد

***

روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد

خنده های تو بسکه شیرین بود

هوس شیر و شهد ِخرما کرد

***

ای کلیم مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دار سجاده

همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریار سجاده

***

آسمان ها به پات افتادند

هرزمانی به سجده افتادی

با زبور صحیفه ات آقا

درس دلداده گی به ما دادی

***

 آمد ابلیس شکل یک افعی

نقشه ای شوم را رقم بزند

عددی نیست این فرومایه

که نماز تو را به هم بزند

*** 

پوزه اش را به خاک مالیدی

مرحبا ، آفرین ، چه پیکاری !

تا سلاح البکاء به دستت هست

چه نیازی که تیغ برداری

***

 خاک نعلین هایتان آقا

سرمه ی چشم حوریان بهشت

اشکهای زلال نافله ات

عسل ِچشمه ی روان بهشت

***

 بنده گی را به من بیاموزید

نروم سمت لااُبالی ها

کاش می شد بخواهی و بشوم

از ابوحمزه ی ثمالی ها

***

 سیدالساجدین دعایی کن

گره ی کور خورده در کارم

غیراز اینجا بگو کجا بروم!؟

با امید آمدم، گرفتارم

***

 سیدالعابدین نگاهی کن

بی پناهم مرا تو یاری کن

نوکرت کربلا نرفته هنوز!

تا نمُردم زغصه کاری کن

***

 کربلا گفتم و...دلت خون شد

یاد گودال ودشنه افتادی

جگرت سوخت از عطش آقا

یاد اطفال تشنه افتادی

***

 خنده ی نحس حرمله؛ آقا

شده کابوس هر شبت ای وای

پیش چشم ترت به یغما رفت

چادر عمه زینبت ای وای


تعداد بازديد : 135
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:51
نویسنده:
نظرات(0)
شعر مدح حضرات حسین (ع) سجاد (ع) ابوالفضل العباس (ع) _ حسین قربانچه لطف و احسان و کرم ممتد که باشد

 لطف و احسان و کرم ممتد که باشد بهتر است

شعله های عشق بیش از حد که باشد بهتر است

کفترانِ مست روی منحنی سر می خورند

پس به  روی خانه ها گنبد که باشد بهتر است

چهارده قرن است مست بچه هایِ حیدریم

میکده داری جد اندر جد که باشد بهتر است

دین اگر معنا و مفهومش ولایِ مرتضی است

بانیِ دین مبین احمد که باشد بهتر است

هر حیاط از این حرم، یک حوض دارد کوثری

پس بهشت ما همان مشهد که باشد بهتر است

لیلة المحیا نجف قسمت نشد مشهد که شد

روح از اینجا تا نجف پرواز دارد خود به خود

کاش جان را کمتر از اینها تلف می ساختند

جای خون در رگ رگ قلبم صدف می ساختند

خاکم اما خاک مرغوب کف پای علی

رسّ ما را در حرم، کاشی کف می ساختند

من مسلمان نگاه حیدرم شایسته بود

کعبه را همرنگ ایوان نجف می ساختند

عالم ذر شیعه با این شیوه می شد انتخاب

غمزه میفرمود علی، از کشته صف می ساختند

در کفم چیزی نمی بینم خریدارش شوم

کاش در دستم کلافی از کنف  می ساختند

سائل دست علی مرتضایم راضیم

معتکف در گوشۀ صحن رضایم راضیم

دین به نامِ احمد است اما تجلی حیدر است

زهد و تقوا و تبری و تولی حیدر است

یک پرِ کاهم اگر محشر شود کوه عمل

حداکثر ساز این حداقلی حیدر است

پشتِ اوادنی اگر باشد کسی پیش خدا

مدعیِ اول این هم محلی حیدر است

هر زمان که مصطفی اندوه قلبش را گرفت

دید دردِ سینه را تنها تسلی حیدر است

هفت شهر عرش را احمدنگاهی کرد و گفت:

حق والانصاف اینجا  هم تجلی حیدر است

هرکه از روز ازل مِی  خورده از جام علی 

میکند پرواز  رویِ عرش ، با نام علی

آنکه بین آسمانها میل هفتم می کند

خاصّان را یهتدی سویِ هداکم می کند

از بیابان عدم رد میشدم دیدم علی

آب و گِل دستش گرفته کشت گندم می کند

احمد مختار میفهمد علی را ، خضر هم

زیر بار این تجلی دست و پا گم می کند

این رسالت روی دوش آن رسولی هست که

بیش تر از حد خودش را خرج مردم می کند

دردها را،غصه ها را، رنج ها را، یک به یک

مصطفی با مرتضی، امشب تفاهم می کند

ای بزرگ خاندان آب، ای عالیجناب

ما همه سلمان محضیم و خراب بوتراب

هر که امشب محرم سِر شد خدایی می شود

نوکر مخلص از امشب کربلایی می شود

کعبه با اهل و عیالش میرود سوی عراق

نیمۀ شب در مدینه جابجایی می شود

بوسۀ  ام البنین بر دستِ زینب می خورد

بوسه ای که ابتدایِ این جدایی می شود

بانگ جبریل است که پیچیده بین آسمان

کیست که در راه مولایش فدایی می شود

لحظۀ سخت سفر از پیش مادر میرسد

در کنار قبر او حال و هوایی می شود

مهربان مادر زمان رفتن من آمده

پیش من باش آن زمانی را که دشمن آمده


تعداد بازديد : 197
چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 18:50
نویسنده:
نظرات(0)
گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نيس

 

گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد

در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد

واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نيست

اما تو خواستي و دميدن شروع شد

از التقاط موج دو دريا كنار هم 1

مرجان ظهور كرد و رسيدن شروع شد

پاداش افريدنتان را خدا گرفت

خنديد فاطمه و خريدن شروع شد

حالا علي كنار تو احساس مي كند

زيبا ترين بهانه ديدن شروع شد

اي دلنواز،عشق من اي دلرباترين

تا امدي تو ناز كشيدن شروع شد

تا بال هاي زخمي فطرس به پات خورد

بعد از هزار سال پريدن شروع شد

 

با تو خدا براي من از نو نوشته شد

خاك من از اضافه خاكت سرشته شد

 

هستي مشابهت كسِ ديگر نداشته است

مانند چشم هاي تو دلبر نداشته است

انگشت در دهان تو دارد نبي چرا

يعني خدا كه دايه بهتر نداشته است

وقتِ حسينُ منيِ پيغمبر است تا

باور شود حسين برابر نداشته است

جبريل معتكف شده بر گاهواره ات

تا خنده ات نديده سرش بر نداشته است

از يك كلام ختم به صد ها كلام كه...

اقا، كسي شبيه تو مادر نداشته است

هر روز ابِ خوردني ات سلسبيل بود

در خانه فاطمه غمِ كوثر نداشته است

 

تا تربت تو هست طبيب و دوا چرا

تا كربلاست حاجت قبله نما چرا

 

عاشق كه ميشوم به خدا از شما شوم

زير سر شماست اگر مبتلا شوم

هر روز در هواي شما بال ميزنم

پايين پاي روضه تان تا رها شوم

حتمآ اسير در چه كنم ميشوم حسين

وقتي به قدر يك نفس از تو جدا شوم

من بي نگات، لحظه به لحظه جهنمم

يك ثانيه بدون تو بايد قضا شوم

كم كم صدام در نفست پير ميشود

شايد كه مستجاب به ياليتنا شوم

بي تو بهشت جاذبه كوچكي نداشت

اصلآ خدا نخواسته بي كربلا شوم

 

حالا كه شعر مي كشدت سمت كربلا

دنبال ضجه هاي حروف دلم بيا

 

اي بوي سيب شهر سحر هاي فاطمه

سجاده بهشتيِ دنياي فاطمه

اي بالش سرت شده بال فرشته ها

ارام ميشوي تو به لالاي فاطمه

وقتي شما نيامده گفتي انالغريب

ديگر چه امده سر رؤياي فاطمه

روزي كه رنگ سرخي پيراهنت نشست

يك گوشه زير گردنتان جاي فاطمه 2

تا ديد رنگ چهره مادر غروب كرد

حتي گرفت گريه باباي فاطمه

تا سوره مقطعه تفسير مي شوي

يك نينوا شود همه ناي فاطمه

 

عيد و عزا به شعر من اصلآ نيامده

تا روضه هست جشن گرفتن نيامده

 

شاعر كه شعر را به جلوتر كشيد و بعد...

پنجاه و چند سال گذشت و رسيد و بعد...

از محتشم به منبر سبز رسول تا

:اين كشته فتاده به هامون:شنيد و بعد...

حالا غروب زخمي روز دهم شد و

دامن كشان كه خواهرتان مي دويد و بعد...

مي ديد هر چه نيزه و شمشير و سنگ بود

گويا به سمت چشم شما مي پريد و بعد...

او مي دويد و كاش نمي ديد صحنه را

:الشمر جالسَُ:به روي سينه ديد و بعد...

با ضربه هاي پشت سر هم ز پشت سر

پيش نگاه فاطمه سر را بريد و بعد...

پيش نگاه حيرت زينب مقابلش

خون گلوت را سرِ نيزه چشيد و بعد...

 

بس كن كه سنگ اب شد از روضه هاي تو

دارد چكيده مي شود اشك خداي تو

شاعر : حسن کردی


تعداد بازديد : 163
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:17
نویسنده:
نظرات(0)
شعر مدح و ميلادامام سجاد ع سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت وقتی ام

سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت

دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت

وقتی امام ما به رکوع و سجود بود

جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت

خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز

قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت

بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی

اما بدون بال دعا اوج را نداشت

باب دعا به دست تو وا شد به روی ما

ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت

محکم به آیه های تو شد پایه های دین

قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت

حمد و ستایش و صلوات است مطلعش

قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت

سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد

ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد

هر چند سفره سفرۀ جشن ولادت است

اما شنیدن سخن تو سعادت است

آری صحیفۀ تو به ما درس می دهد

اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است

درک فرازهای دعایت عنایتی ست

فهم کلام حضرتتان خود عبادت است

گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین

گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است

گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی

گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است

از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟

این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است

وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد

تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است

وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد

دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است

ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا

عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا

وقتی که با کریم مناجات می کند

انگار مستقیم ملاقات می کند

با آن مقام عصمت و آن همت بلند

هر روز یاد روز مکافات می کند

با روی باز نزد فقیر و اسیر و پیر

تا مرز جان اجابت حاجات می کند

از هست خویش می گذرد در ره یتیم

محروم را رهین مواسات می کند

مظلوم را به حال خودش وا نمی نهد

با بی کسان هماره مؤاخات می کند

وقت صدور حکم قضاوت برای خلق

از روی عدل امر مساوات می کند

گاهی غلام خانۀ خود را به امر حق

با دست های خویش مجازات می کند

کار زیاد از تن نوکر نمی کشد

حال غلام پیر مراعات می کند

معنا کنیم پس عملو الصالحات را

نیّات را بُروز و ظهور و صفات را

آن رهبری که بعد حسین انقلاب کرد

با اشک دیده ظلمت شب را جواب کرد

ظلمت زدود و شیوۀ روشنگری گرفت

با روضه شام غمکده را آفتاب کرد

با خطبه ای حزین به هنرمندیِ تمام

قلب تمام اهل هنر را کباب کرد

تصویر هر شهید و شه سر بریده را

در روح و جان هر جگر خسته قاب کرد

از عمه گفت از همه گفت از سه ساله گفت

با گریه صحبت از شب شام خراب کرد

وقت عطش سراغ ز سقّا که می گرفت

با آب گفتنش جگر آب، آب کرد

هر گاهواره دید و یا شیر خواره ای

یاد گلوی پارۀ طفل رباب کرد

تیغ علی، خطابه زهرا، غم حسن

خون حسین، اشک علی، فتح باب کرد

حالا تمام خلق گرفتار زینبند

یا زین العابدین! همه غمخوار زینبند 

استادمحمودژوليده

 


تعداد بازديد : 215
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:15
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)-ولادت سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت وقتی امام ما به

امام سجاد(ع)-ولادت

 

سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت

دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت

وقتی امام ما به رکوع و سجود بود

جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت

خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز

قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت

بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی

اما بدون بال دعا اوج را نداشت

باب دعا به دست تو وا شد به روی ما

ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت

محکم به آیه های تو شد پایه های دین

قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت

حمد و ستایش و صلوات است مطلعش

قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت

سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد

ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد

هر چند سفره سفرۀ جشن ولادت است

اما شنیدن سخن تو سعادت است

آری صحیفۀ تو به ما درس می دهد

اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است

درک فرازهای دعایت عنایتی ست

فهم کلام حضرتتان خود عبادت است

گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین

گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است

گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی

گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است

از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟

این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است

وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد

تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است

وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد

دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است

ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا

عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا

وقتی که با کریم مناجات می کند

انگار مستقیم ملاقات می کند

با آن مقام عصمت و آن همت بلند

هر روز یاد روز مکافات می کند

با روی باز نزد فقیر و اسیر و پیر

تا مرز جان اجابت حاجات می کند

از هست خویش می گذرد در ره یتیم

محروم را رهین مواسات می کند

مظلوم را به حال خودش وا نمی نهد

با بی کسان هماره مؤاخات می کند

وقت صدور حکم قضاوت برای خلق

از روی عدل امر مساوات می کند

گاهی غلام خانۀ خود را به امر حق

با دست های خویش مجازات می کند

کار زیاد از تن نوکر نمی کشد

حال غلام پیر مراعات می کند

معنا کنیم پس عملو الصالحات را

نیّات را بُروز و ظهور و صفات را

آن رهبری که بعد حسین انقلاب کرد

با اشک دیده ظلمت شب را جواب کرد

ظلمت زدود و شیوۀ روشنگری گرفت

با روضه شام غمکده را آفتاب کرد

با خطبه ای حزین به هنرمندیِ تمام

قلب تمام اهل هنر را کباب کرد

تصویر هر شهید و شه سر بریده را

در روح و جان هر جگر خسته قاب کرد

از عمه گفت از همه گفت از سه ساله گفت

با گریه صحبت از شب شام خراب کرد

وقت عطش سراغ ز سقّا که می گرفت

با آب گفتنش جگر آب، آب کرد

هر گاهواره دید و یا شیر خواره ای

یاد گلوی پارۀ طفل رباب کرد

تیغ علی، خطابه زهرا، غم حسن

خون حسین، اشک علی، فتح باب کرد

حالا تمام خلق گرفتار زینبند

یا زین العابدین! همه غمخوار زینبند


تعداد بازديد : 189
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:01
نویسنده:
نظرات(0)
امام سجاد(ع)-مناجات من آمدم کلماتت به من زبان بدهند زبان ساده ی رفتن به آسمان بدهند من آمدم کلما

امام سجاد(ع)-مناجات

 

من آمدم کلماتت به من زبان بدهند

زبان ساده ی رفتن به آسمان بدهند

من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند

و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند

به من که کور و کر و لال هستم و تاریک

مسیر چشمه ی نوری ز کهکشان بدهند

به من که گوشه ای از دوزخ خودم هستم

به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند

به من مجال ملاقات با خدا در شب

به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند

چه می شود که درآیم ز پیله ام امشب

تمام صبح جهان را به من نشان بدهند؟

منِ سفالِ ترک خورده می شوم آرام

اگر برای شکستن به من زمان بدهند

تمام یافته هایم به لرزه افتادند

صدای تو...کلمات تو...بلکه جان بدهند

کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند

برات مرقد شش گوشه ی جهان بدهند...؟

بریده ام...کلماتت کجاست ای باران!

که قدر تشنگی ام لحظه ای توان بدهند؟


تعداد بازديد : 229
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 10:59
نویسنده:
نظرات(1)
مجموعه اشعار آیینی در وصف ولادت سرداران کربلا
مجموعه اشعار آیینی در وصف ولادت سرداران کربلا از حاج غلامرضا سازگار و علی اکبرلطیفیان و محمود ژولیده و یوسف رحیمی و وحید قاسمی و حسن لطفی و محسن عرب خالقی و دیگر شاعران اهل البیت (ع) به صورت WORD  در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.

 

دریافت فایلهای WORD :

 

دریافت اشعار ولادت امام حسین (ع)  به صورت WORD

دریافت اشعار ولادت حضرت عباس (ع)  به صورت WORD

دریافت اشعار ولادت امام سجاد (ع) به صورت WORD


تعداد بازديد : 867
دوشنبه 02 بهمن 1391 ساعت: 9:29
نویسنده:
نظرات(0)
گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع)
001 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع) 8d2c490e122 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع) 8d2c490e121 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع) 009 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع) 8d2c490e123 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع)

05346768487218212832 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع) 006 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع) f02b63e8e81 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع)

گلچین ۴۶ قطعه مدح و سرود از ولادت حضرت عباس(ع) در سالهای قبل با مداحی حاج منصور ارضی ، حاج محمودکریمی ، حاج سعیدحدادیان ، حاج محمدطاهری ،حاج احمد واعظی ، حاج سیدمجید بنی فاطمه ،حاج محمدرضا بذری ،حاج مهدی مختاری ، حاج سیدمهدی میرداماد  به صورت صوتی در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.

003 گلچین مدیحه و سرود از ولادت حضرت امام سجاد (ع)

 

دریافت فایلها:

 

حاج منصور ارضی-بنا نیست امروز افسرده باشیم (مدیحه سرایی)

حاج منصور ارضی-ای دست و من شراب زاده عازم به خمم (مدیحه سرایی)

حاج منصور ارضی-در تشنگی سراب به دردی نمی خورد (مدیحه سرایی)

حاج محمودکریمی-بیا امشب بریم مدینه ساقی امشب زین العابدینه (سرود)

حاج محمودکریمی-نام تو علی و آیینه ی مولایی (سرود)

حاج محمودکریمی-حسین واای حسین واای (سینه زنی  و مناجات)

حاج محمودکریمی-عشق گاهی میان شب بوهاست (مدیحه سرایی)

حاج محمودکریمی-از عشقش صد تا لیلی کوچه گرده (سرود)

حاج محمودکریمی-شب سومه که بارون برامون باده میاره (سرود)

حاج محمودکریمی-من از این شراب تو بی تب و خراب تو (سرود)

حاج محمودکریمی-اگه هزار بار به پای تو مولا بمیرم (سرود)

حاج محمودکریمی-طوطی طبع من بخوان با من (مدیحه سرایی)

حاج محمودکریمی-تا به پای ستاره ها میرسم به دری که واشد (سرود)

حاج محمودکریمی-برا همه خیر العملی توی دلبرا بی مثلی (سرود)

حاج سعیدحدادیان-تو طلوع جلوه ی اولی (سرود)

محمدحسین حدادیان-حسین من امیری وای اگه دستمو نگیری (سرود)

حاج سعیدحدادیان-نسیم آورد بوی عطر بهاران (مدیحه سرایی)

حاج سعیدحدادیان-نور مبینی یا زین العابدین اساس دینی یا زین العابدین (سرود)

حاج سعیدحدادیان-ای اهل ولا اهل ولا یار خوش آمد (سرود)

محمدحسین حدادیان-پشت در میخونه صف میزنیم (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-پر من  بال من همه پر شد (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-در رحمت ز عرش وا شد (مدیحه سرایی)

حاج محمدرضا طاهری-شب ولادت زین العابدینه شب پسر ایران زمینه (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-تو همه قشنگیه بهاری قراره دلای بی قراری (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-ای انیس قدیمی دلها آفتاب بلند نا پیدا (مدیحه سرایی)

حاج محمدرضا طاهری-فرشته بارون شد عرش بقیع (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-ترانه سبز دعایی جانشین خون خدایی (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-بنا نیست امروز افسرده باشیم (مدیحه سرایی)

حاج محمدرضا طاهری-مدینه توی آیینه داره حیدر رو می بینه (سرود)

حاج احمد واعظی-خواستم گویمت گلی ای یار (مدیحه سرایی)

حاج احمد واعظی-رونق مروه و صفا آمد (سرود ومدح)

حاج حسن خلج-امروز خدا ز مرحمت غوغا کرد (مدیحه سرایی)

حاج حسن خلج-حاج احمد واعظی-چه بهاری باز روی زمینه (سرود)

حاج محمدرضا بذری-فرشته ها پرواز می کنن در هوای حیدر (سرود)

حاج محمدرضا بذری-نور حق می دمد از مشرق سجاده تو (سرود)

حاج محمدرضا بذری-خوشی به قلب ما به سر رسیده (سرود)

حاج محمدرضا بذری-نکنه میخوای بگی که برات نوکر نمیشم (مناجات)

حاج مهدی مختاری-من همان یاکریم دغام شما (مدیحه سرایی)

حاج مهدی مختاری-شب میلاد یه طرف هستی بر باد یه طرف (سرود)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-سینمون سپر میکنم میگم آقام علیه (سرود)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-ما همان یاکریم دام شماییم (مدیحه سرایی)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-کوکی که گهوارش آسمونه همتایی نداره تو این زمونه (سرود)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-همه میخانه به صف (سرود)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-ما همان یا کریم دام شماییم (سرود)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-بوی خدا گرفته دست دعا گرفته (سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-ای عشق مدد کن برسان قافیه ام را (مدیحه سرایی)

 

راهنمای دانلود: برای دانلود بر روی لینکها کلیک نمایید و بر روی کلمه دریافت یا دانلود کلیلک کنید تا دانلود شود.


تعداد بازديد : 419
پنجشنبه 21 دی 1391 ساعت: 12:50
نویسنده:
نظرات(0)
مرحوم ژولیده نیشابوری-امام سجاد علیه السلام-مدح ای به عبّاد این جهان استاد ای ملقب به سید سجاد ای

ای به عبّاد این جهان استاد

ای ملقب به سید سجاد

ای نبی را تو بهترین فرزند

ای علی را تو برترین اولاد

ای زهست تو هستی عالم

ای زجود تو جود ما ایجاد

ای ز فضل تو عقل آدم مات

ای زعلم تو در عجب عبّاد

ای ز تو شد خراب کاخ ستم

وی ز تو کاخ عدل و داد آباد

طاعت خلق این جهان صفر است

طاعت تو فزون تر از اعداد

تخل دین کام یاب شد از تو

خرمن ظلم از تو شد بر باد

گشت رسوا یزید بد فرجام

تا که کردی تو خطبه ای ایراد

از بیانات خانمان سوزت

سرنگون شد ز تخت ابن زیاد

تطق زیبا و آتشین سخنت

درس آزادگی به عالم داد

با گذشت تو ای ولی خدا

ریشه کن شد بنای استبداد

سخنانت به صفحه تاریخ

ثبت شد تا بشر شود ارشاد

گشت امشب زیمن میلادت

دل ما شاد خلق عالم شاد

شعر ژولیده را بکن تضمین

ای به عبّاد این جهان استاد


تعداد بازديد : 251
دوشنبه 20 آذر 1391 ساعت: 10:30
نویسنده:
نظرات(0)
اعظم سعادتمند امام سجاد(ع)-مدح آرزوی کوه ها یک سجده ی طولانی اش آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانی اش

امام سجاد(ع)-مدح

 

آرزوی کوه ها یک سجده ی طولانی اش

آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانی اش

دست هایش شاخه ی طوباست مشغول دعاست

ماه و خورشید و فلک در سایه ی نورانی اش

تا که شد یک شب عروس خانه ی آل عبا

شهربانوی جهان شد مادر ایرانی اش

می وزد از منبرش فریادهای یاحسین

شام ها ویرانه ی هر خطبه ی توفانی اش

در کلامش ضربت شمشیر حق حیدر است

عبدودها کشته از شور حماسی خوانی اش

اوست فرزند منا و مکه فرزند صفا

چشمه ها می جوشد از هر واژه ی قرآنی اش


تعداد بازديد : 383
یکشنبه 19 آذر 1391 ساعت: 13:52
نویسنده:
نظرات(0)
مارو تو صفاده به صفای صلوات.همراه ملک شوبه نوای صلوات. گلزار بهشت است بهای صلوات. گوی همه جاهست صدای

مارو تو صفاده به صفای صلوات.

همراه ملک شوبه نوای صلوات.
گلزار بهشت است بهای صلوات.
گوی همه جاهست صدای صلوات.
خواهی ک مشکلت شود آسان اینک.

بفرست برمحمدوآلش صلوات


تعداد بازديد : 384
سه شنبه 04 مهر 1391 ساعت: 12:55
نویسنده:
نظرات(0)
آسمانها شده یکپارچه مدهوش حسین گل سجّاد چه زیباست در آغوش حسین پَر قنداقه بگیرید که ارباب اینجاست

آسمانها شده یکپارچه مدهوش حسین

گل سجّاد چه زیباست در آغوش حسین

پَر قنداقه بگیرید که ارباب اینجاست

 می رسیم از پر قنداقه به شش گوش حسین

 شاعر: حسين ايماني


تعداد بازديد : 311
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:57
نویسنده:
نظرات(0)
مانده داغی عظیم بر جگرت عکس رأسی به نیزه در نظرت سر بازار شام و بزم شراب چه بلاهایی آمده به سرت!

مانده داغی عظیم بر جگرت

 

عکس رأسی به نیزه در نظرت

 

سر بازار شام و بزم شراب

 

چه بلاهایی آمده به سرت!؟

 

هر شب جمعه خون دل خوردی

 

پای ذکر مصیبت پدرت

 

پای روضه به جای قطره ی اشک

 

خون و خونابه ریخت از بَصَرت

 

می توان دید عکس زینب را

 

بین قاب کبود چشم ترت

 

سوختی سرو باغ فاطمیون

 

زهر آتش زده به برگ و برت

 

گُر گرفته فضای حجره ی تان

 

تحت تاثیر آه شعله ورت

 

مهر و تسبیح کربلایت را

 

داده ای ارثیه به گل پسرت

 

 

 

شاعر: وحید قاسمی


تعداد بازديد : 211
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:54
نویسنده:
نظرات(0)
پنجم ماه ناب شعبان است شور و شادی به سینه مهمان است آسمان غرق نور ایمان است فـُلک ومُلک و مَلک غز

پنجم ماه ناب شعبان است

شور و شادی به سینه مهمان است

آسمان غرق نور ایمان است

فـُلک ومُلک و مَلک غزلخوان است

شکر حق ذکر ما و سلطان است

 

این پسر آبروی ایران است

 

آمده روح منبر و محراب

پسر آسمانیِّ ارباب

چهره ای با صفاتر از مهتاب

دلبری ناب و گوهری نایاب

اصل حبل المتین روز حساب

 

زینت بندگیُّ و ایمان است

 

اصل و شیرازه ی دعایی تو

بنده ی مخلص خدایی تو

چشمه ی نور هل اتایی تو

سند عشق مرتضایی تو

قاصد سرِّ کربلایی تو

 

خطبه ات از دم شهیدان است

 

در عبادت پیمبری هستی

در شجاعت تو حیدری هستی

در نجابت تو کوثری هستی

در کرم چون حسن سری هستی

در حرم شاه دیگری هستی

 

خیمه ی تو دژ یتیمان است

 

بی بیِّ آسمان پرستارت

بند و غل شد اسیر ایثارت

کوفه ماتِ دم علی وارت

روضه داروی جان بیمارت

گریه بر کربلای غم کارت

 

شیعه مدیون چشم گریان است

 

گریه ی تو بقای عاشوراست

صبرتو سرِّ مکتب مولاست

آه تو سهم دشمن زهراست

کربلا با دعای تو پیداست

آرزوی تو وعده ی آقاست

 

جمعه ای که ظهور در آن است

 شاعر: حسين ايماني


تعداد بازديد : 189
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:53
نویسنده:
نظرات(0)
فال دعای سینه ی ما شاد آمده سجّاده وا کنید که سجّاد آمده سجّاده وا کنید و سر سفره ی نیاز پرهای مر

فال دعای سینه ی ما شاد آمده

سجّاده وا کنید که سجّاد آمده

سجّاده وا کنید و سر سفره ی نیاز

پرهای مرغ درد دل خود کنید باز

امشب به سمت قبله و محراب می رویم

با دل سراغ خانه ی ارباب می رویم

قرآن برای دیدن دلبر وضو گرفت

ایرانم از ولادت تو آبرو گرفت

بی بیِّ خاک مملکتم شاهکار کرد

با سجده ی تو شاه کرم افتخار کرد

شد کلِّ همُّ و غمِّ حقیقت سینجلی

وقتی که شاه عشق صدا زد تو را علی

آرایه های ناب دعا جلوه گر شده

حالم شبیه ناله ی شب تا سحر شده

این مثنوی مقام دلم می کند رفیع

پلکی به هم گذاشته  و می روم بقیع

از لابه لای پنجره هایی به سوی یار

خیره شدم به سمت مزاری غریب وار

قوّت به قلب خسته و بی تاب می دهم

با اشک سنگ قبر تو را آب می دهم

تصویری از حریم خیالیِّ دلبرم

حک می شود به گوشه ای از قلب و باورم

با لفظ انتظار رسیدم به این یقین

صاحب حرم تو می شوی یا زین العابدین

روزی درست روبروی گنبد نبی

شیعه بنا کند به خدا مرقد علی

با یاد هر شبی که گذشت و نبود شمع

با روضه می شویم میان رواق جمع

جای دقایقی که پر از بغض فنته بود

روزیِّ چشم گریه کنت چوب طعنه بود

شب تا سحر برای شما سینه می زنیم

با یاعلی تبر به تن کینه می زنیم

پر می شود بقیع تو با صوت مادری

با ناله های غربت و غمهای حیدری

دیگر برای روضه نیازی به چاه نیست

نفرین و لعن قاتل مادر گناه نیست

لعنت به آنکه مقبره ات را خراب کرد

سیلی زدن به صورت غمدیده باب کرد

نفرین به آنکه قلب حرم با ستم شکست

دست علی شبیه علی بین کوچه بست

رو سوی قبله کن که دعایت نیاز ماست

تنها دعای عهد و فرج چاره ساز ماست

وا کن به اشک خود گره ی کور کار ما

از حق طلب نما سحر انتظار ما

شاعر: حسين ايماني

تعداد بازديد : 191
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:53
نویسنده:
نظرات(0)
ما را نوشته اند خمار نگارها سوزانده اند بین شرار نگارها عشاق یار میثم تمّار میشوند خود را کشانده

ما را نوشته اند خمار نگارها

سوزانده اند بین شرار نگارها

عشاق یار میثم تمّار میشوند

خود را کشانده اند به دار نگارها

((آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند))

ماندند در شگفت عیار نگارها

جبریل نیز بال صعودش شکسته است

وقتی که تا خداست گذار نگارها

رو دست خاک کرب و بلای حسین نیست

اصلا مقدس است دیار نگارها

این هست تا قیام قیامت بدون شک

:این هست تا همیشه شعار نگارها

 

فأکثروا الدعا لظهور امام عشق

تا جلوه گر شود به قیامش تمام عشق

 

سجاده باز کردی و نوری بلند شد

زلفی تکان تو دادی و دل در کمند شد

این چه کرشمه ای است که میبارد از رخت

لبخندتان ملیح و چه بابا پسند شد

دیدیم وقت جود تو حاتم رسیده بود

او هم فقیر لطف تو و مستمند شد

نوکر شدن به کوی تو ارباب زادگی است

سر هر که ریخت پای شما سربلند شد

دیدیم در تلاوت آیات چشمتان

با غمزه ی تو یوسف مصری به بند شد

یک "یاحسین" هست و سپس هق هق و سرشک

اصلا حیات آینه بر این روند شد

 

از بر نموده ایم الفبای عشق را

با جان خریده ایم بلایای عشق را

 

ای پیر سالکان حقیقیّ تا خدا

بالم بده برای پریدن به نا کجا

لقمان که خویش مسأله آموز بوده،شد

پا منبریّ مکتب بوحمزه ی شما

باران نیامده تو بگو تا غلامتان

بهر دعا بلند کند دست خویش را

تا بیست و پنج مرتبه نایل شدی به حج

با زخمهای سلسله افتاده روی پا

گویا رگ بریده ز تو بوسه میگرفت

وقتی نشست روی لبت خاک کربلا

این چشمهاست منتظر روضه خوانی ات

ما را ببر به روز دهم بین خیمه ها

 

از هر طرف بلند شده آه و ناله ای

آتش گرفته دامن طفل سه ساله ای

شاعر: توحيد شالچيان ناظر


تعداد بازديد : 143
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:52
نویسنده:
نظرات(0)
اهـل زهـدی و اهـل عرفانی سیـد السـاجدیـن سبحانی تو امـامـی ز بعد بـابـایـت روح کـل نمـاز و

اهـل زهـدی و  اهـل عرفانی

سیـد السـاجدیـن  سبحانی

تو امـامـی ز  بعد بـابـایـت

روح کـل  نمـاز  و  قـرآنی

مـادرت  را  تـو آبـرو  دادی

پسـر دخـت  شـاه ایـرانی

تو  عـزیـز حسیـنِ زهرایـی

بیـن گهـواره مـاه  تابـانی

مادرت گونه هات و می بوسـد

مثـل بابا تـو نیـز خنـدانی

 

غنچه ات تـا به روی من وا شد

مهر  تو  در دلـم شکوفـا شد

 

دل به  لطف تو با  صفـا باشـد

بی ولای تـو بی بهـا باشـد

بَه که هم نـام مرتضـی هستی

یا علی جـان من  فدا باشـد

گر شـدی جز  اهل  بکایـیـن

سببـش  یـاد کربـلا باشـد

کاش امشب بقیـع  گنبد داشت

کفتـران تـو را هـوا باشـد

قلب زوار تـو شده خون ،کاش

زائرت را حـرم سـرا باشـد

 

یک بقیع و  چهـار قبـر غریب

یک امام زمان و صبـر عجیب

شاعر: سيد محسن حبيب اله پور


تعداد بازديد : 209
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 12:52
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 7
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف