چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من چرا صدا نمی زنی خدای من خدای من مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشی

چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من چرا صدا نمی زنی خدای من خدای من مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشی

چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من چرا صدا نمی زنی خدای من خدای من مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشی

چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من چرا صدا نمی زنی خدای من خدای من مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشی

چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من چرا صدا نمی زنی خدای من خدای من مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشی
چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من چرا صدا نمی زنی خدای من خدای من مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من چرا صدا نمی زنی خدای من خدای من مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشی

چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من

چرا صدا  نمی زنی خدای من خدای من

مگر زمن چه دیده ای مگربدی کشیده ای

چرا صفا نمی کنی به ذکر دلربای من

خدای مهربان منم کریم و مزبان منم

عاشق میهمان منم بیا بیا گدای من

اگرچه کرده ای خطا تباه کرده ای عطا

بیا بیا دوباره ای بنده ی بی وفای من

بیا بیا به نیمه شب بزن تو زانوی ادب

بخوان شکسته دل مرا تا بچشی صفای من

به معصیت زدی چو دست، دل حبیب ما شکست

بیا بیا گنه مکن به یاد او برای من

ای تو که شکسته ای مریض و زار و خسته ای

مرا بخوان تو در سحر، سحر بود شفای من

تو شیعه ی علی بُدی، چرا سیه چهره شدی؟

مرو به جای دیگری سرت بنه به پای من

 

شود دل تو صیقلی فقط به ذکر یا علی

ذکر علی علی بود برای تو دوای من

به عشق مرتضی بگو لعنت حق به خصم او

که شد به کوچه روبرو به مظهر وفای من

دعای توست مستجاب سحر دهم تو را جواب

به عشق روی بو تراب رسد تو را ندای من

بیا بیا تو مرد باش عاشق رنج و درد باش

ز غصه چهره زرد باش تا که شوی فدای من


تعداد بازديد : 209
سه شنبه 24 مرداد 1391 ساعت: 1:25
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف