|
مناجات با خدا
این بندهٔ رو سیاه بر می گردد
از جادهٔ اشتباه بر می گردد
افتاده ز پا اگر چه در بیراهه
یک روز ولی به راه بر می گردد
×××
شبى روح الامین شنید از جانب خداوند نداى لبیك مى آید، ولى ندانست این لبیك در جواب كیست. خواست شایسته شنیدن لبیك را بشناسد. از حق تعالی استعانت نمود و دید بت پرستى در بتخانه روم در حالى كه چون ابر بهار مى گرید بتش را صدا مى زند. از مشاهده این واقعه در جوش و خروش آمد و عرضه داشت: یارب چگونه است كه بت پرستى بت خود را ستایش مى كند و او را به زارى مى خواند و تو از روى لطف و رحمت جوابش را مىگویى! خطاب رسید: بندهام دلش سیاه شده به این خاطر راه را گم كرده، ولى چون كیفیت راز و نیازش را پسندیدم، لبیکش می گویم تا به این وسیله راه را پیدا كند. در آن هنگام زبان بت پرست به خواندن خداى یکتا گشوده شد!
انیس اللیل، ص 46؛ به نقل از منطق الطیر عطار
تعداد بازديد : 113
پنجشنبه 12 مرداد 1391 ساعت: 1:16
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)