آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم درد غربت می چکد از ناله های آخرم ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد

آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم درد غربت می چکد از ناله های آخرم ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد

آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم درد غربت می چکد از ناله های آخرم ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد

آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم درد غربت می چکد از ناله های آخرم ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد

آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم درد غربت می چکد از ناله های آخرم ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد
آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم درد غربت می چکد از ناله های آخرم ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم درد غربت می چکد از ناله های آخرم ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد

آتشی اُفتاده از زهر جفا بر پیکرم

درد غربت می چکد از ناله های آخرم

 

ماجرای غربت شیر خدا تکرار شد

در مدینه یک نفر حتّی نباشد یاورم

 

در میان خانه ی خود هم غریب و بی کَسَم

روی لب نام امیرالمؤمنین را می برم

 

یا مُذلّ المؤمنین هر دم خطابم می کنند

شعله ی زخم زبان می ریزد از دور و برم

 

زهر کینه شد طبیب درد چندین ساله ام

این بُوَد از لطف بی حدّ و شمار همسرم !

 

لخته ی خون انعکاس سرخی میخ در است

لحظه ی آخر به یاد غصّه های مادرم

 

ماجرای کوچه را هر لحظه تازه می کند

چادر خاکی مادر در کنار بسترم

 

ماتمی دیرینه دارم در میان سینه ام

سایه ی دستی بُوَد در قاب چشمان ترم

 

در میان کوچه دیدم مادرم از پا نشست 

آن چنان زد با لگد که پهلوی مادر شکست


تعداد بازديد : 315
چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت: 18:38
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف