بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم خداکند که همیشه برای تو بشویم تمام هستی خود را دهیم جادارد که زائ

بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم خداکند که همیشه برای تو بشویم تمام هستی خود را دهیم جادارد که زائ

بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم خداکند که همیشه برای تو بشویم تمام هستی خود را دهیم جادارد که زائ

بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم خداکند که همیشه برای تو بشویم تمام هستی خود را دهیم جادارد که زائ

بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم خداکند که همیشه برای تو بشویم تمام هستی خود را دهیم جادارد که زائ
بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم خداکند که همیشه برای تو بشویم تمام هستی خود را دهیم جادارد که زائ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم خداکند که همیشه برای تو بشویم تمام هستی خود را دهیم جادارد که زائ

بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم

خداکند که همیشه برای تو بشویم

تمام هستی خود را دهیم جادارد

که زائر حرم باصفای تو بشویم

چه می شود که به ما هم دهند،پر که فقط

کبوترروی گلدسته های توبشویم

خداکند که به ماهم اجازه ای بدهند

که مثل ماه وستاره فدای توبشویم

بیابه خاطرزینب نگاه کن مارا

که صیدهرشبه چشمهای تو بشویم

خداگواست که ماخاک پای مان عرش است

اگر به لطف خداخاک پای توبشویم

توصاحب علم کربلای اربابی

عموی تشنه لب بچه های اربابی

امام ماسپری مثل تونخواهدداشت

شب غمش سحری مثل تونخواهدداشت

حسین مثل پیمبرتوهم مثال علی

وشهرعشق دری مثل تونخواهدداشت

اگرکه سینه دریاپرازصدف باشد

بدون شک گهری مثل نونخواهدداشت

شجاعت علوی راتوارث بردی چون

که مرتضی پسری مثل تونخواهدداشت

رسیدی وشب مامثل روزروشن شد

چون آسمان قمری مثل تونخواهدداشت

دودست دادی وجایش خدابه تو پرداد

نه،جبرئیل پری مثل تو نخواهدداشت

توعشق زینبی و تاهمیشه ماه حسین

نوشته اند تورا حیدرسپاه حسین

فرات مشک تهی وتویی که دریایی

توماه ام بنینی زنسل زهرایی

جمال هاشمیان درمدینه معروف است

میان هاشمیان واقعاتو زیبایی

همین که پیش علی راه می روی آقا

چقدر هیبت تو می شود تماشایی

علی ست ساقی کوثر،توساقی عشقی

رقیه عشق حسین وبه عشق سقایی

همه رعیت عشقیم وپادشاه تویی

خوشا به حال توآقا چقدر آقایی

اگرچه مهر امامت نخورده درلوحت

ولی به کل خلائق امیرومولایی

ببند گردن من رابه پای زنجیرت

بیابزن سر من راحلال شمشیرت

علی که دیدتورایادخیبرش افتاد

بیادنغمه الله اکبرش افتاد

میان چشم تو مولا چه صحنه هاکه ندید

نگاه اوبه رخ سبب نوبرش افتاد

کسی که تیغ کشیدوبه جنگ تو آمد

سرش بریده شدو دربرابرش افتاد

تونعره می زدی ولشگری به هم می ریخت

رجزکه خواندی حسین یادمادرش افتاد

اگرچه تیغ نبردی ولی همه دیدند

به تیغ ابروی تو دشمنت سرش افتاد

کسی ندیده چنین تیغ تیز برانی

توباصدای علی می کنی رجز خوانی

همینکه پرچمت افتادخیمه غوغاشد

نبودی وسریک گوشواره دعواشد

تورفتی وهمه گفتند وای برزینب

همینکه پای عدو سمت خیمه هاواشد

چهارهزار نفر تیر می زدند ای وای

چقدر تیر سه پر نذر جسم سقاشد

اگرچه پرچمت افتاد برزمین اما

همینکه فاطمه رادید پرچمت پاشد

پس ازشهادت اکبرنه بعدقاسم نه

پس از توبود که دیدند حسین تنهاشد

غم علی جگرش را به درد آورده

تورا که دید چنین سرو قامتش تاشد

نبودی و دل زینب شکسته تر شده بود

پس از تو ام بنبن بود بی پسرشده بود


تعداد بازديد : 147
شنبه 24 تیر 1391 ساعت: 18:14
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف