قاسم صرافان پیامبر اعظم(ع)-بعثت تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای

قاسم صرافان پیامبر اعظم(ع)-بعثت تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای

قاسم صرافان پیامبر اعظم(ع)-بعثت تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای

قاسم صرافان پیامبر اعظم(ع)-بعثت تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای

قاسم صرافان پیامبر اعظم(ع)-بعثت تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای
قاسم صرافان پیامبر اعظم(ع)-بعثت تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
قاسم صرافان پیامبر اعظم(ع)-بعثت تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد نورش پر از صدای

پیامبر اعظم(ع)-بعثت 

 

 

 

تاریک بود شب - شب ظلمت - اما ستاره گفت: محمد

 

نورش پر از صدای خدا شد وقتی دوباره گفت: محمد

 

پرسیدم از ستوده‌ی انجیل، راهب رسید و گفت: محمد

 

بر روی لوح چرمی آهو چشمی کشید و گفت: محمد

 

بعدش گذاشت گوشه‌ی لب‌ها خالی سیاه و گفت: محمد

 

بعدش نشست و سیر نظر کرد در قرص ماه و گفت: محمد

 

آمد صدا، صدای ملَک بود در آسمان سرود: محمد

 

هستی به وجد آمد و گل کرد بر شاخه‌ی وجود محمد

 

غار حرا به لرزه درآمد از وسعتی که داشت محمد

 

حتی میان سنگ ثمر داد آن دانه‌ای که کاشت محمد

 

در مکه «لا اله» اگر بود انداخت روی خاک محمد

 

الله را به آیینه آورد با آن دو چشم پاک محمد

 

زیبایی بهشت و نورش، تعبیر خُلق توست محمد!

 

اما به نام توست در این شهر صد دین نادرست محمد!

 


تعداد بازديد : 145
پنجشنبه 25 خرداد 1391 ساعت: 8:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف