تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
من بودم ودیوارهای کوچه ی بن بست با کودکم در انتهای کوچه ی بن بست طوفان گرفت و هردومان از ترس لرزیدیم
من بودم ودیوارهای کوچه ی بن بست با کودکم در انتهای کوچه ی بن بست طوفان گرفت و هردومان از ترس لرزیدیم لعنت براین آب وهوای کوچه ی بن بست پایم به سنگی گیر کرد و کوزه ام افتاد من ماندم وهول و ولای کوچه ی بن بست در گودی زیر دو چشمم می توانی دید گودال سرخ کربلای کوچه ی بن بست زد زیر گریه، خشت خشتِ خانه ی حیدر از ناله ی واغربتای کوچه ی بن بست دیدم حسن خیلی پی آن گوشواره گشت با چشم گریان هر کجای کوچه ی بن بست از قعر دریای بلا طفلی نجاتم داد می خوانم او را ناخدای کوچه ی بن بست تا روز محشر هیئتی ها اشک می ریزند با شعرهای ماجرای کوچه ی بن بست بر چهره ی سینه زنانم بین هر روضه حک می شود جغرافیای کوچه ی بن بست
تعداد بازديد : 125
شنبه 19 فروردین 1391 ساعت: 17:44
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب