![]()
|
در مذهب عشاق به جز دوست کسی نیست اندر دو جهان جز کرمش دادرسی نیست
در هر نفس اندر نفس عارف و عامی جز از دم رحمان و رحمیش نفسی نیست
دادیم به سودای تو دین و دل و جان را ای جان جهان غیر تو ما را هوسی نیست
از واقعه ی عشق تو دامان و کناری نبود که ز آب مژه رود ارسی نیست
در طور مناجات دلت وادی ایمن جز نور تو در دیده موسی قبسی نیست
باز است و عیان بر تو ره کعبه مقصود لازم به نشان ره و بانگ جرسی نیست
جان طایر قدس است در این کلبه محنت جز قید تن خسته مرا و را قفسی نیست
آنجای که جبرئیل امین بال فرو ریخت در ساحت قدسش طیران مگسی نیست
در خرقه ی آلوده ی شیدا زدی آتش
هم خرمن هستیش بسوزان که کسی نیست
(شیدای شیرازی)
تعداد بازديد : 179
سه شنبه 01 فروردین 1391 ساعت: 5:14
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)