آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه

آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه

آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه

آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه

آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه
آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه

آهی زدل کشید و رفت سوی قتلگاه
یعنی عموی ماه من افتاده بی پناه

رفت و صدای ناله ی زینب بلند شد
با بغض در گلو توانست و گفت، آه

از بین تیغ و نیزه گذشت و رسید و گفت
گفتم رهات نمی کنم حتی به قتلگاه


خیلی دلم گرفته و می سوزد ای عمو
من در کنارت هستم و عمه ست در نگاه

زحمت کشید عمه نیایم ولی نشد
تقصیر او نبوده که افتاده ام به راه

خدالتریب خیل ملک هست پس چرا
افتاده ای به خاک تو اینگونه بی سپاه؟

با وضع دست من نکند یاد مادری
آن مادری که رفت ره کوچه اشتباه

فرقی زیاد نیست بین دست من با او
من دست بریده ولی دست او سیاه

دیگر بس است روضه بماند برای بعد
وقتی در عرش مادرمان مانده چشم براه


تعداد بازديد : 11
یکشنبه 01 مرداد 1402 ساعت: 0:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف