حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل

حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل

حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل

حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل

حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت ...صبح شور آفرین میلادت لحظه ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل

حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت

 

...صبح شور آفرین میلادت

لحظه ها چون فرشتگان شادند

چار تن بانوی بهشتی هم

گل فشاندند و دل ز كف دادند

داد فرمان، خدا به پیغمبر

كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر»

مثل «حوا» شمیم جنت را

«مریم» آن جا به یك اشاره گرفت

بوسه بر خاك پایت «آسیه» زد

دامنت را به شوق، «ساره» گرفت

جز تو ای معنی «كلام الله»

كیست شایستۀ «سلام الله»؟

ای وجودی كه در كمال شهود،

هستی ات نورِ عالمِ غیب است

نام پاك تو بی وضو بردن

نزد اصحابِ معرفت، عیب است

با علی نُه بهار پیوستی

دَرِ خواهش به روی خود بستی

به خدا، خانۀ گِلین تو را

اشتیاق حبیب، پُر كرده ست

عطر ناب «لِیُذهِبَ عَنكُم»

بوی«امَّن یُجیب» پُر كرده ست

حلقه زد گرد چهره ات چون ماه

هالۀ «اِنَّما یُریدُ الله»

لطف سرشارت، ای عصارۀ وحی

خستگان را به مهر، تسكین داد

تا سه شب، قوت خویش را هر شب

به یتیم و اسیر و مسكین داد

در شگفت از تو قدسیان ماندند

سورۀ نور و هل اتی خواندند

چه كسی می‌بَرد گمان كه خدا

به كنیز تو رتبه كم داد؟

فضه شد میهمان مائده ای

كه خدا پیش از این به مریم داد

می‌توان با محبت تو رسید

به رهایی به روشنی به امید

نیمه شب ها كه در دل محراب

ذكر آیات نور داشته ای

ای نمازت نهایت معراج!

عرش را پشت سر گذاشته ای

باغ سجاده غرق عطر تو بود

همه آفاق، زیر چتر تو بود

صلح سبز«حسن» كه جاری شد

چشمه در چشمه از پیامت بود

نهضت سرخ روز عاشورا

شعله در شعله از قیامت بود

خطبه را زینب از تو چون آموخت

سخنش ریشه ستم را سوخت

ای دلت در كمال بی رنگی

از همه كائنات، رنگین تر!

بود بار امانت از اول

روی دوشت ز كوه، سنگین تر

تو منزّه ترینِ زن هایی

بر بلندای نور، تنهایی

با همان دست عافیت پرور

كه پرستاری پدر كردی،

از امام زمان خود، یاری

در هیاهوی پشت در كردی

سرمه دیده، خاك پایت باد

همه هستی ام فدایت باد...

 

محمد جواد ظریف زاده


تعداد بازديد : 106
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت: 11:07
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف