اشعار شهادت حضرت رقیه(س) گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام
اشعار شهادت حضرت رقیه(س) گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شهادت حضرت رقیه(س) گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام

اشعار شهادت حضرت رقیه(س)

 

گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام

یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام

 

لحظه ای گر بایستم از پشت با پا میزنند

بعد تو محکوم بر این رفتن اجباری ام

 

گاه چوب نیزه از شلاق دردش بدتر است

آنقدر زد به تنم لبریز زخم کاری ام

 

از سرم تا به کف پایم تماما سوخته

هرکس آمد پیش من خندید بر بیماری ام

 

من همان یک بار خوابیدم برایم کافی است

از نگاه زجر میترسم پر از بیداری ام

 

حرف اگر بد میزنم دندان ندارم عفو کن

مشت محکم خورده ام در وقت گریه زاری ام

 

باورش سخت است میخواهند تحقیرم کنند

باورش سخت است بین عده ای بازاری ام

 

دختران بابای خود را هی نشانم میدهند

جان بابا نیمه جان از این یتیم آزاری ام

 

یک طبق آمد غذا آورده اند! اما چرا

بوی تو دارد غذای سفره ی افطاری ام

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی شب 23 محرم 94


تعداد بازديد : 77
سه شنبه 26 آبان 1394 ساعت: 10:07
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف