دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم تو قتیل گریه ای، پس من برای گ

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم تو قتیل گریه ای، پس من برای گ

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم تو قتیل گریه ای، پس من برای گ

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم تو قتیل گریه ای، پس من برای گ

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم تو قتیل گریه ای، پس من برای گ
دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم تو قتیل گریه ای، پس من برای گ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم تو قتیل گریه ای، پس من برای گ

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم
هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم

تو قتیل گریه ای، پس من برای گریه ام
دیده ام را وقف چشم اشک بارت می کنم

 

آب می نوشم به یاد خشکیِ لبهای تو
با دو قطره آب خود را داغدارت می کنم

در حسینیه همینکه روضه بر پا می شود
گریه بر حال رباب و شیرخوارت می کنم

حنجرت ذکر خدا می گفت زیر نیزه ها
بینِ سجده یاد جسم نیزه دارت می کنم

حال که از کربلا دورم، میان روضه ها
هیئتت را گاه گاهی چون مزارت می کنم

می زنم بر سینه ام، چون نیزه خورده سینه ات
هم چو میثم عاقبت سر را به دارت می کنم

از فرس افتادی و جسم تو مرکب کوب شد
تا قیامت لعنِ خصمِ نابکارت می کنم

رضاباقریان


تعداد بازديد : 155
دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت: 15:54
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف