رسیده موسم یاری برادر برایت میکنم زاری برادر بگویم از برایت رازها را بخوانم روضه های بازها را بگوی

رسیده موسم یاری برادر برایت میکنم زاری برادر بگویم از برایت رازها را بخوانم روضه های بازها را بگوی

رسیده موسم یاری برادر برایت میکنم زاری برادر بگویم از برایت رازها را بخوانم روضه های بازها را بگوی

رسیده موسم یاری برادر برایت میکنم زاری برادر بگویم از برایت رازها را بخوانم روضه های بازها را بگوی

رسیده موسم یاری برادر برایت میکنم زاری برادر بگویم از برایت رازها را بخوانم روضه های بازها را بگوی
رسیده موسم یاری برادر برایت میکنم زاری برادر بگویم از برایت رازها را بخوانم روضه های بازها را بگوی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رسیده موسم یاری برادر برایت میکنم زاری برادر بگویم از برایت رازها را بخوانم روضه های بازها را بگوی

رسیده موسم یاری برادر
برایت میکنم زاری برادر
بگویم از برایت رازها را
بخوانم روضه های بازها را

بگویم بهر تو اسرارها را
نگاه هرزه و انظارها را
امان از خنده های خولی و شمر
امان از ضرب پای خولی و شمر
امان از سنگهای پشت بام و
امان از مردمان شهر شام و
مرا بیچاره کرده همسر تو
چقد گریه نموده با سر تو
تمام پیکرم چون شب سیاه است
غذای خواهر تو اشک و آه است
برادر بی تو من یاری ندارم
در این دنیا کس و کاری ندارم
مرا در کوچه ها هو کرد خولی
اشاره بر سر تو کرد خولی
حسین جانم مرا بازار بردند
درون مجلس اغیار بردند
عزیزم من غرورم را شکستند
کنار من ارازل ها نشستند
ندارم طاقتی دیگر برادر
به فریادم برس ای جان خواهر

شاعر:ابراهیم لآلی


تعداد بازديد : 209
یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت: 14:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف