روضه استاد فاطمی نیا

روضه استاد فاطمی نیا

روضه استاد فاطمی نیا

روضه استاد فاطمی نیا

روضه استاد فاطمی نیا
روضه استاد فاطمی نیا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
روضه استاد فاطمی نیا

حر بدنش می لرزید ،یکی گفت چرا می لرزی گفت خودم را بین بهشت و جهنم می بینم، دیدن که داره میره، دیدن که می گه خدا من دوستان تو را اذیت کردم، ببخش، نگران بود ابی عبد الله بفر ماید: دیر آمدی 

هر کس را بخواند می آورد، آمد گفت: یا ابا عبد الله، بد کردم، به یک تعبیر گفت: به نظر شما من راه توبه دارم ،  به یک تعبیر از من ،آ مدم جانم را قر بانت کنم .اگر کشته بشم توبه حساب می شه ،آقا یک لحظه فاصله نداد فرمود بیا ، اجازه گرفت: رفت کشته شد، وقتی افتاد دید سرش را از زمین بلند می کنه، ابی عبد الله داره دستمال زردی به سرش می بنده .


تعداد بازديد : 409
جمعه 23 دی 1390 ساعت: 13:40
نویسنده:
نظرات(0)
  • دسته بندی :
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف