|
علی جان...
ای میر محترم که تو از خلق برتری
سعی و صفا و مروه و میقات و مشعری
صبح علی الطلوعی و شام علی الغروب
ماه و سپهر و انجم و خورشید خاوری
باران و ابر و بارش و دریا و ساحلی
سکان و کشتی هستی و طوفان و لنگری
نور مبین تویی که به نورانیت همی
مقصود سجده هستی و با حق برابری
نون والقلم تویی که تویی سر یسطرون
در شان تو همین که تو مرات داوری
تو خالقی که کون و مکان جود خلق توست
شرح نفخت هستی و روح مصوری
جل جلال ای که خدایی تو را سزاست
نامت به نام حیدر و الله اکبری
کروبیان همه به غلامی درگهت
چون در سخا تو مشعله ی ذره پروری
دارد خدا به درگه خود بنده بیشمار
لیکن تو رب مالک و سلمان و بوذری
نازم به حسن جلوه ات ای حضرت خدا
معبود جبرییلی و مولای قنبری
صاحب مقام رتبه و شان ولایتی
فاروق اعظم هستی و صدیق اکبری
حسن یگانه ای و یگانه ترین تویی
ای آنکه عالی هستی و اعلا و حیدری
واضح بگویم اینکه تو توحید مطلقی
غیر از تو نیست بهر من الله دیگری
از آخر اول هستی و اول ترین تویی
ای آنکه اول هستی و در اول آخری
ای مبتدا که گفته خبر از تو ذات حق
وصف مقدم هستی و لفظ موخری
طوبا و خلد و جنت و تسنیم و سلسبیل
هم کفو کوثر هستی و ساقی کوثری
رضوان تویی جنان تویی ای مالک الملوک
نقاش نقش عرشی و بر نقش زیوری
گرچه جنان سراچه ی حسن خدایی است
از عطر تو گرفته مقام معطری
انوار قدسیان همه یکسو تو یکطرف
ای آنکه نور مطلق نور متوری
مدح تو بوده مقصد و مقصود هر کلام
عالم بود عرض که مفهوم جوهری
زین رو گرفته دامنه ی مدح تو علی
بر انبیاء سرادق توصیف برتری
فرمانروای ملک دل و جان تویی که تو
میر غضنفر هستی و فاتح به خیبری
طره خوش است از اینکه به درگاه خود علی
او را به چشم یک سگ بیچاره بنگری
وانگه بگیرد از کرم و لطفت استخوان
وقتی زلطف تو ز گناهش تو بگذری
طره ی اصفهانی
تعداد بازديد : 91
یکشنبه 30 فروردین 1394 ساعت: 9:53
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)