مادر مادر... پاییز شد به حرمت مادر بهار ما اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما خرجيِّ عیدمان همه اش خرج رو

مادر مادر... پاییز شد به حرمت مادر بهار ما اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما خرجيِّ عیدمان همه اش خرج رو

مادر مادر... پاییز شد به حرمت مادر بهار ما اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما خرجيِّ عیدمان همه اش خرج رو

مادر مادر... پاییز شد به حرمت مادر بهار ما اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما خرجيِّ عیدمان همه اش خرج رو

مادر مادر... پاییز شد به حرمت مادر بهار ما اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما خرجيِّ عیدمان همه اش خرج رو
مادر مادر... پاییز شد به حرمت مادر بهار ما اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما خرجيِّ عیدمان همه اش خرج رو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مادر مادر... پاییز شد به حرمت مادر بهار ما اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما خرجيِّ عیدمان همه اش خرج رو

مادر مادر...

 پاییز شد به حرمت مادر بهار ما

اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما

خرجيِّ عیدمان همه اش خرج روضه شد

نذر عزای فاطمه دار و ندار ما

مردم اگر به جامه ی نو فخر میکنند

پیراهن سیاه عزا افتخار ما

اعضای خانواده ی مان را می آوریم

باشد سیاه لشگر بزمش تبار ما

امروز اگر ب مجلس صدیقه سر زنیم

سر میزند به خانه ی قبر و مزار ما

دنبال کار روضه ی زهرا اگر رَویم

پیش خدا پیش رود کار و بار ما

اینجا برای سینه زدن جایمان کم است

محشر میان حجره ی زهرا قرار ما

وقتی برای مادرمان سینه میزنیم

فوراً گرفته میشود از دل غبار ما

ما داغ دیده ایم که فریاد میزنیم

خرده نگیر بر غم و داد و هوار ما

گریه کنید مادر ما بی گناه بود

ناله کنید مادر ما پا به ماه بود

 

رضا قربانی


تعداد بازديد : 189
چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت: 9:49
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف