او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سر درد دارد بر سرش دستار بسته است میخواست مولا از غریبی در بیای

او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سر درد دارد بر سرش دستار بسته است میخواست مولا از غریبی در بیای

او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سر درد دارد بر سرش دستار بسته است میخواست مولا از غریبی در بیای

او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سر درد دارد بر سرش دستار بسته است میخواست مولا از غریبی در بیای

او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سر درد دارد بر سرش دستار بسته است میخواست مولا از غریبی در بیای
او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سر درد دارد بر سرش دستار بسته است میخواست مولا از غریبی در بیای
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سر درد دارد بر سرش دستار بسته است میخواست مولا از غریبی در بیای
او قصد رفتن کرده است و بار بسته است
سر درد دارد بر سرش دستار بسته است
 
 میخواست مولا از غریبی در بیاید
اما به هر در میزند انگار بسته است
 
خود را به آتش زد نبیند پیش مردم
در بین کوچه دستهای یار بسته است
 
او دلخوشی اش، مرتضی و کودکانند
جانش به جان حیدر کرار بسته است
 
 تا یک شب دیگر فقط پیشش بماند
آنچه بلد بوده است مولا کار بسته است
 
 با چشمهایش خون دل خورده است بسیار
با کاسه ی خونی که یک مقدار بسته است
 
 این پلک را یک دست سنگین بین کوچه
یا ضربه در یا که نه دیوار بسته است
 
 در شام این مرثیه ها تکرار میشد
این چرخ عهد خویش با تکرار بسته است
 
 آری عبوراز بین نامحرم چه سخت است
وقتی که راه کوچه و بازار بسته است

محسن حنیفی


تعداد بازديد : 215
شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 7:42
نویسنده:
نظرات(2)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط پروانه امیر افشاری حمیرا در تاریخ 1393/12/09 و 17:09 دقیقه ارسال شده است

پروانه امیر افشاری حمیرا

*ﺟﺰ ﺩﺭﮔﻪ ﺗﻮ ﺟﺎﯼ ﺩﮔﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*

*ﺑﯽ ﺗﻮﺷﻪ ﺭﻭﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻭﺍﺩﯼ ﻋﺸﻘﺖ**
*

*ﯾﺎ ﺭﺏ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﻣﻨﮑﻪ ﭘﺮ ﮐﺎﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*

*ﻋﺬﺭ ﮔﻨﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺠﺰ ﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﯾﺎﻥ**
*

*ﺟﺰ ﺍﺷﮏ، ﻣﺘﺎﻉ ﺩﻝ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*

*ﻋﺸﻖ ﺗﻮﺣﺴﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭﺣﺴﯿﻦ ﻭﺍﺩﯼ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ**
*

*ﺟﺰ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*

*ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﺥ ﯾﺎﺭ ﺍﮔﺮ ﺟﺮﻡ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ**
*

*ﺗﺮﺳﯽ ﺯ ﮔﻨﻪ ﺍﺯ ﺭﺥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*

*ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﻫﻢ ﯾﺎ ﮐﻪ ﺑﺴﻮﺯﻡ**
*

*ﺟﺰ ﺯﯾﺮ ﻟﻮﺍﯼ ﺣﺴﻨﯿﻦ ﺟﺎﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*

*ﮐﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﺩﻝ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﺣﺴﯿﻨﯽ**
*

*ﺟﺰ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺣﺴﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*

*ﯾﺎ ﺭﺏ ﻧﻈﺮﯼ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺩﮔﺮ ﺁﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ**
*


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف