مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بو

مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بو

مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بو

مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بو

مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بو
مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بو

مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت 

دختری از آهِ سرد مادرش آتش گرفت 

 

پشت دربِ خانه ای که خادمش جبریل بود

همسر شیرخدا بال و پرش آتش گرفت 

 

زیر دست و پای شیطان بود قرآن، وای وای

گو به احمد آیه های کوثرش آتش گرفت 

 

گوشواره بینِ کوچه ماند، اما پشت در 

موی او همراهِ سنجاق سرش آتش گرفت 

 

آمد از زیر فشار در به پا خیزد، ولی 

غنچه ی یاس سفیدش در برش آتش گرفت 

 

چشم هایش تارتر می شد میان دود، آه

دخترش می گفت اینجا حیدرش آتش گرفت 

 

چند سالِ بعد، ارث فاطمیه داده شد

کودکی در بین آتش معجرش آتش گرفت 

 

آن قَلافی که دلیلِ مرگ مادر بود، آه

حنجر اولاد او از خنجرش آتش گرفت 

 

باز هم مادر زمین افتاد، اما قبل از او

با دو بوسه از گلویش خواهرش آتش گرفت 

 

شاعر:رضاباقریان


تعداد بازديد : 537
سه شنبه 21 بهمن 1393 ساعت: 10:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف