تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
بابا حسین...
لب های او جز ناله آوایی ندارد
دیگر برایش خنده معنایی ندارد
اکنون که اینجا آمدی باید بگوید
جز این خرابه دخترت جایی ندارد
باید بگوید از غم تنهایی خود
چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد
یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا
حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد
در کوچه های شام او با گریه می گفت
یک کاروان نیزه تماشایی ندارد!
هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد
وقتی که فهمیدند بابایی ندارد...
محسن زعفرانیه
تعداد بازديد : 155
دوشنبه 10 آذر 1393 ساعت: 11:28
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب