ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم از زخم تو و زخم زبان می سوزم زان روز که در بزم شرابم بردند با روضه ی چوب خیزران می سوزم ای زهر ندیدی که چسان

ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم از زخم تو و زخم زبان می سوزم زان روز که در بزم شرابم بردند با روضه ی چوب خیزران می سوزم ای زهر ندیدی که چسان

ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم از زخم تو و زخم زبان می سوزم زان روز که در بزم شرابم بردند با روضه ی چوب خیزران می سوزم ای زهر ندیدی که چسان

ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم از زخم تو و زخم زبان می سوزم زان روز که در بزم شرابم بردند با روضه ی چوب خیزران می سوزم ای زهر ندیدی که چسان

ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم از زخم تو و زخم زبان می سوزم زان روز که در بزم شرابم بردند با روضه ی چوب خیزران می سوزم ای زهر ندیدی که چسان
ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم از زخم تو و زخم زبان می سوزم زان روز که در بزم شرابم بردند با روضه ی چوب خیزران می سوزم ای زهر ندیدی که چسان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم از زخم تو و زخم زبان می سوزم زان روز که در بزم شرابم بردند با روضه ی چوب خیزران می سوزم ای زهر ندیدی که چسان

ای زهر بسوزان که ز جان می سوزم

از زخم تو و زخم زبان می سوزم

 

زان روز که در بزم شرابم بردند

با روضه ی چوب خیزران می سوزم

 

ای زهر ندیدی که چسانم برند

در پیش نگاه کودکانم بردند

 

صد بار به خاک کوچه ها افتادم

وقتی به زمین کشان کشانم بردند

 

از کینه ی خود زِ نام حیدر می گفت

گفتم که نگو ولی مکررمی گفت

 

ای زهر نه از داغ تو حالا مُردم

آن لحظه که نا سزا به مادر می گفت

 شاعر: حسن لطفي

 


تعداد بازديد : 99
سه شنبه 28 مرداد 1393 ساعت: 10:33
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف