عاشورا

عاشورا

عاشورا

عاشورا

عاشورا
عاشورا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عاشورا

امام حسین(ع)-عصر عاشورا-قتلگاه-روضه مکشوف


می دود سمت دشتِ لب تشنه

 بانویی از تبار دریاها

 دست ها را گرفته روی سر  

 می رود تلِّ خاک را بالا

 

 دید گودال رو به رویش را

 یک نفر در میان جمعی بود

 در طوافند گوئیا دورش

 مثل در باد مانده شمعی بود

 

 گیسوانش به دست باد افتاد

 می زند شانه باد بر مویش

 تاب زلفش قرار دل گیرد

 سنگ بوسد میان ابرویش

 

 سنگ ها دور او فراوان بود

 شیشه ی آینه ترک خورده

 یک سپاه از رویش گذر کردند

 مثل مادر ولی لگد خورده

 

 دید بر خاکِ گرم، عشقش را

 پرِ از بوسه های شمشیر است

 بهرِ بیرون کشیدنِ یک تیرِ

 مانده در سینه سخت درگیر است

 

 نیزه داران به دورِ پیکر او

 فاتحه بهرِ زنده می خوانند

 جای انگشتِ خود نوکِ نیزه

 بر مزارِ تنش فرود آرند

   

خاکِ اطراف او پر از خون است

 زخم ها لب به شکوه وا کردند

 سینه اش می دهد صدا زیرا

 نیزه در جای تیر جا کردند

 

 نیزه بر پهلویش کسی می زد

 روی آیینه خاک می افتاد

 غارت از پیکرش شروع کردند

 پیرهن کهنه چاک می افتاد

 

 دست خود پشت دست می کوبد

 شمر آمد و خنجری در دست

 لرزه بر پای صبر می افتد

 زینب آخر روی زمین بنشست

 

 روی سینه نشسته آن ظالم

 موی خاکیِ شاه در چنگش

 راسِ خورشید می برد ز قفا

 آسمان سرخ می شود رنگش

 

 پیش زینب حسین جان می داد

 دست و پا بینِ خاک و خون می زد

 خواهرش بینِ گریه ها ی خودش

 گره بر معجرش کنون می زد

 

 می رود سمت خیمه ها باید

 آتش از جان خیمه بر گیرد

 می رود تا که کودکان را او

 یک تنه زیر بال و پر گیرد

 

 می رود تا که در غروبی شوم

 همسفر با حرامیان گردد

 می رود سمت کوفه حیدر وار

 گر چه با سنگ او نشان گردد


تعداد بازديد : 173
جمعه 16 دی 1390 ساعت: 1:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف