برای یار پیامی که داشتم دارم دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم هنوز آتش عشقت نخورده برجانم دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم به هر چه غیر تو افتا

برای یار پیامی که داشتم دارم دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم هنوز آتش عشقت نخورده برجانم دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم به هر چه غیر تو افتا

برای یار پیامی که داشتم دارم دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم هنوز آتش عشقت نخورده برجانم دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم به هر چه غیر تو افتا

برای یار پیامی که داشتم دارم دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم هنوز آتش عشقت نخورده برجانم دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم به هر چه غیر تو افتا

برای یار پیامی که داشتم دارم دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم هنوز آتش عشقت نخورده برجانم دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم به هر چه غیر تو افتا
برای یار پیامی که داشتم دارم دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم هنوز آتش عشقت نخورده برجانم دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم به هر چه غیر تو افتا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
برای یار پیامی که داشتم دارم دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم هنوز آتش عشقت نخورده برجانم دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم به هر چه غیر تو افتا

برای یار پیامی که داشتم دارم

دو جو غرور و مرامی که داشتم دارم

هنوز آتش عشقت نخورده برجانم

دلِ نسوخته خامی که داشتم دارم

به هر چه غیر تو افتاد دیده ام ای یار!

نگاه های حرامی که داشتم دارم

گذشت عمر و مریضی دل نشد درمان

هنوز حب مقامی که داشتم دارم

به حرف خوش نشدم رام و هی لجوج شدم

هنوز پاره لجامی که داشتم دارم

به نیش تیز زبان دل شکانده ام خیلی

هنوز زهرِ کلامی که داشتم دارم

گناه سد شده بین من و شمیم حرم

وگرنه من که مشامی که داشتم دارم
 

کلام اول صبح منی و آخر شب...

هنوز ذکر “سلام”ی که داشتم دارم

به یاد لحظه ی افتادن تو از سر زین

به چشم،اشک مدامی که داشتم دارم

نشست و پا شد و افتاد و گفت “وا اکبر”

ببین که خشکی کامی که داشتم دارم

جوانی ام شده نذر علی اکبر تو

دلِ نشسته به دامی که داشتم دارم

شاعر: محمد كاظمي نيا


تعداد بازديد : 59
جمعه 20 تیر 1393 ساعت: 19:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف