حضرت عباس(ع)-شهادت چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست كاشفُ الكَرب

حضرت عباس(ع)-شهادت چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست كاشفُ الكَرب

حضرت عباس(ع)-شهادت چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست كاشفُ الكَرب

حضرت عباس(ع)-شهادت چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست كاشفُ الكَرب

حضرت عباس(ع)-شهادت چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست كاشفُ الكَرب
حضرت عباس(ع)-شهادت چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست كاشفُ الكَرب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت عباس(ع)-شهادت چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست كاشفُ الكَرب

حضرت عباس(ع)-شهادت

 

چقدر خوب كه غارت‌گرِ دل ها شده‌ای

حیدری زاده، پسر خواندۀ ‌زهرا شده‌ای

حضرت ماه كه خورشید پناهنده به توست

كاشفُ الكَربِ ولی الله عظمی شده‌ای

قمر هاشمیان سروِ كَلاوی هایی

الحق عباس، سزاوارِ تماشا شده‌ای

ضرباتی كه به صِفین زدی محشر كرد

الگوی مشقِ نبردِ نخعی ها شده‌ای

حافظ عصمتِ ناموسِ  خدایت كردند

همه ی دلخوشیِ زینبِ كبری شده‌ای

كمترین معجزه ی چشمِ تو سلمان سازی است

حیفِ تو نیست بگوئیم مسیحا شده‌ای

دست بر قبضه مَبَر جنگ به تأخیر افتد

مشك كافی است كه تو حضرت سقّا شده‌ای

لشكر از هیبتِ عباسیی ِتو ریخت به هم

دل به دریا زده و حسرتِ دریا شده‌ای

روی قولِ تو رقیه چه حسابی وا كرد

ذكرِ آرامشِ اصغر شبِ‌ لالا شده‌ای

زخمِ شرمندگی اهلِ حرم با تو چه كرد

كه زمین‌گیرترین ساقیِ دنیا شده‌ای

هیچ كس فكر نمی كرد زمینت بزنند

بَد زمین خورده ولی بر سرِ نِی پا شده‌ای

چقدر كم شده‌ای حجمِ تنت را بُردند

زیرِ پا سخت در این معركه پیدا شده‌ای

ای گلِ امِّ بنین این چه شكوفا شدنی است

علقمه گل شده از بس كه ز هم وا شده‌ای

حرمله چَشمِ تو را از حدقه بیرون ریخت

خارِ چَشمِ همه ی تنگ نظرها شده‌ای

شیر شد ریخت سرِ شانه سرت را ز عمود

دید وقتی كه تو بی دستی و تنها شده‌ای

آب گشتی و نشاید به حصیرت ببرند

ای كه در كوچكیِ ‌قبر معمّا شده‌ای

 


تعداد بازديد : 135
یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت: 10:21
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف