حضرت عبدالله بن الحسن(ع) صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت ب

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت ب

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت ب

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت ب

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت ب
حضرت عبدالله بن الحسن(ع) صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت عبدالله بن الحسن(ع) صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم ذكر الغوث بریده ز لبت می آید سعی كن تشنۀ اذكار صریحت ب

حضرت عبدالله بن الحسن(ع)

 

صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم

صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم

ذكر الغوث بریده ز لبت می آید

سعی كن تشنۀ اذكار صریحت باشم

آمدم باز بخندی و بگویی پسرم

كشته ومردۀ لبخند ملیحت باشم

دست من رفت نشد سینه زنت باشم حیف

دم دهم تا دم گودال مسیحت باشم

بدنم خوب قلم خورده به سر نیزه و نعل

تن پر زخم رسیدم كه ضریحت باشم

مانده ام مات كه با سنگ تو را زد چه كنم

خون زخم سر تو بند نیامد چه كنم

خرمن موی تو در پنجۀ دشمن دیدم

عمه این صحنه ندیده است ولی من دیدم

دور تا دور تو از بغض حرامی پر بود

پیكرت را هدف نیزه و آهن دیدم

سر تقسیم غنائم چقدر دعوا بود

دزدی و غارت عمامه و جوشن دیدم

شمر بی خیر تو را از بغلم كرد جدا

پشت و رو كرد تو را لحظۀ مردن دیدم

زیر لب آه كشیدی و پر از درد شدم

سهم از درد تنت برده ام و مرد شدم

***

 

محسن حنیفی


تعداد بازديد : 225
شنبه 18 آبان 1392 ساعت: 14:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف