![]()
|
خودش بود وغـمش تا نا کـجاها بود و نخلـستان چه میگویم درآن جا ما جـرا ها بود و نخلستان
توانش صرف خیل شکوه هـایش تا سحرمیــشد و اقـیانوسی از جور و جـفا ها بود و نخلستان
تمـام شـکوه های قومی از عــقل وخـرد خــالی و یک دنیــای پـر از ادعــّا هــا بــود ونخلستان
درآن جـا چـاه بود و یک سـکوت مـطلـق و مـبهم و دردی از تـبـــار بـی دوا هـا بـود و نخـلستان
تمـّردها ،دو رنگی ها ،خصـومت ها و آن جاهم نمـودی از غم این بی خــدا ها بود و نخلستـان
به مــثل شــیرمی نالـــید آن هـــم یکّّــــه وتنهــا فـقط او بود و آن چون و چراها بود و نخلستان
وی و یک کـوه تهــمت ،نا جوا نمــردانه از قومی بد اندیـش و پـر از رنگ و ریاها بود و نخلستان
و او هم یکّه می نالید و برجان و تن اش آنشب تمـــام وســعـت آن افـــتراهـا بـود و نخـلستان
تعداد بازديد : 89
چهارشنبه 09 مرداد 1392 ساعت: 19:58
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)