آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور

آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور

آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور

آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور

آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور
آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور

آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم

شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم
 

مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور

تارسيدم به سر قاف تو وطوف حرم
 

من گدا بودم ودر سلطنتت گم شده ام

زيراين سايه نشستم به اميد نظرم
 

 

با چه شوری به دل ساحلی ات موج زدم

محو بودم که فقط عشق به سويت ببرم
 

عشق می خواست که اين فاصله کوتاه شود

عشق فهميدکه من تا به چه حد مختصرم
 

روسياه آمدم وبی کلک ازلطف شما

ناگهان آينه خنديد به چشمان ترم
 

شيشه خرددلم داغ شدازفرط عطش

خواستم دم بزنم ازهمه آيينه ترم
 

ديدم اين ذره کجا چشمه ی خورشيد کجا

طاقت نور ندارد دلم و بيخبرم
 

****

شعله لطف توراديدم وققنوس شدم

آن قدر سوختم و...حجله ی فانوس شدم
 

شب عمرم همه در بيخبری می گذرد

کعبه ی دل توئی وپيرو ناقوس شدم؟

 

دست اين دل گره برپنجره فولاد تو زد

دل نمی خواست که بدباشم وافسوس شدم
 

خادم ملک رضا درپی تعبيرم من

خواب ديدم که به دستت پر طاووس شدم
 

من ملک بودم وازچشم خدا افتادم

چه شده معجزه شدلايق وپابوس شدم

 

دارد آواز نقا ره ز حرم می آيد

مژده ای دل که رها ازشب وکابوس شدم


بعدازآن پيك خراسان خبرآورد كه من
شاعر شمس غزل هاي شب توس شدم...


 

"زهرامحمودي   "


تعداد بازديد : 225
دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت: 7:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف