کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده تابوت میسازد میان اشک واندوه از بس که

کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده تابوت میسازد میان اشک واندوه از بس که

کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده تابوت میسازد میان اشک واندوه از بس که

کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده تابوت میسازد میان اشک واندوه از بس که

کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده تابوت میسازد میان اشک واندوه از بس که
کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده تابوت میسازد میان اشک واندوه از بس که
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده تابوت میسازد میان اشک واندوه از بس که

کاری که با بانوی او مسمار کرده

هفت آسمان را بر سرش آوارکرده

تابوت میسازد میان اشک واندوه

از بس که بانویش به او اصرار کرده

از رنگ و روی فضه فهمیده است حیدر

نجارٍ در بر درچه میخی کارکرده

دندان گرفته آستینش را ز غربت

رفتارهای دشمنش ناچار کرده

حال و هوای دودی شهر پیمبر

بانوی مولای مرا بیمار کرده

زانو گرفته در میان دستهایش

رخسار زهرا حال او را زار کرده

دیوارهای کوچه ی تنگ مدینه

چشمان زهرای علی را تار کرده

لبخندهای ممتد همسایگانش

این زندگانی را به او دشوارکرده

پروانه را از شمع خود محروم کرده

کاری که با بانوی او مسمار کرده

 

علی حسنی


تعداد بازديد : 155
پنجشنبه 22 فروردین 1392 ساعت: 8:04
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف