حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم بی تب و تابِ خسته حالی بود سخت گیرِ شكسته بالی بود چادرش بینِ كوچه ها

حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم بی تب و تابِ خسته حالی بود سخت گیرِ شكسته بالی بود چادرش بینِ كوچه ها

حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم بی تب و تابِ خسته حالی بود سخت گیرِ شكسته بالی بود چادرش بینِ كوچه ها

حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم بی تب و تابِ خسته حالی بود سخت گیرِ شكسته بالی بود چادرش بینِ كوچه ها

حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم بی تب و تابِ خسته حالی بود سخت گیرِ شكسته بالی بود چادرش بینِ كوچه ها
حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم بی تب و تابِ خسته حالی بود سخت گیرِ شكسته بالی بود چادرش بینِ كوچه ها
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم بی تب و تابِ خسته حالی بود سخت گیرِ شكسته بالی بود چادرش بینِ كوچه ها

حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم

 

بی تب و تابِ خسته حالی بود

سخت گیرِ شكسته بالی بود

چادرش بینِ كوچه ها پا خور شد

بسكه از غم، قَدش هلالی بود

مسجد و منبرِ رسولُ الله

جایِ بابا چقدر خالی بود

از دل آهی كشید با گریه

خطبه هایش همه سؤالی بود

نفسش بارِ لختۀ خون داشت

سوزِ آهش در آن حوالی بود

خطبه اش جاودانه بر می گشت

با قَباله به خانه بر می گشت

آه ظلمِ سقیفه بی حدّ شد

راه كوچه به آینه سدّ شد

همۀ نور و چنگِ تاریكی

اتفاقی كه بابِ خواهر شد

ضربِ دستِ چپش زبان زد بود

زدنِ سیلی اش زبان زد شد

هر قَدَر روی پا پریدم باز

دستِ سنگینش از سرم ردّ شد

بعد از آن راهِ خانه تا مسجد

طول یك خطِ سُرخِ ممتد شد

آنقدر به غرورِ من بر خورد

حسنش كاش از غمش می مُرد

چه بگویم كه زار و مضطر گشت

قد كمان بود و قد كمان تر گشت

در مسیرِ عبورِ عابرها

ریخت نیلوفری كه پرپر گشت

"فَرَفَسَها بِرِجله"، ای وای

آنقدر دور خویش مادر گشت

پاره های قَباله اش را ریخت

آنكه تندیسِ بغضِ حیدر گشت

هر قدم چشمِ او سیاهی رفت

وسطِ كوچه موقعِ برگشت

زخم هایش دوباره سر وا كرد

مرگِ خود از خدا تمنا كرد

 


تعداد بازديد : 179
دوشنبه 19 فروردین 1392 ساعت: 6:37
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف